کاریکاتور - اژدهای سه سر برادران لاریجانی

کاریکاتور - جنگ قدرت رفسنجانی و یزدی



کاری از نیک آهنگ کوثر

بیوگرافی و عکس های استاد شجریان



تمام وقت من از شش سالگی به خواندن قرآن با صدای خوش می گذشت . در دوازده سالگی شهره ی خاص و عام بودم و در مجامع بزرگ مذهبی و یا سیاسی آن موقع تلاوت اول برنامه با من بود.به علت توانایی در تلاوت قرآن با صدای خوش ، چشم و چراغ همه اعضاء و دانش آموزان مدرسه و مردم بودم. در سال چهارم دبیرستان بر خلاف خواسته ام به دانشسرای مقدماتی رفتم و راه معلمی پیش گرفتم و از بیست سالگی به معلمی در دهات خراسان پرداختم . یک سال بعد ازد.اج کردم با دختری که او هم معلم دبستان بود.همسرم خیلی با من همراه بود و با کمک او بر مشکلات مالی یک زندگی بسیار محقر پیروز شدیم

از نوجوانی برای فراگیری گوشه های آوازی به هر دری می زدم و از هر کسی که شمه ای اطلاع داشت سئوال می کردم. به ندرت دسترسی به رادیو پیدا می کردم تا موسیقی دلخواهم را بشنوم آن هم زمانش کوتاه بود و حاصلی نداشت ، تا اینکه در محیط شبانه روزی دانشسرا میسر شد "برنامه گلها" و برنامه "ساز تنها" را بشنوم و تمریناتم را شروع کنم . کمی بعد دبیر موسیقی مان آقای جوان نیز راهنمایی و کمک کردند. بیشترین تمرینات سازنده در دوران معلمی در خارج شهر بود که فراغتی داشتم و اغلب به کوه و صحرا می دم و تکنیک و متد را با سلیقه ی خودم تجربه و تمرین می کردم و صداهای گوناگون و تحریرها و چهچه ها را دستور کار خود قرار داده بودم.دوستم همکلاسیم (ابولحسن کریمی) از ابتدای کار معلمی سنتوری با خود آورده بود که بنوازد ، ترغیب شده مضراب دستم بگیرم و ببینم می شود زد ، بعد دیدم عجب کار مشکلی است تا دمدمه های صبح نشستم و ان قدر تمرین کردم تا توانستم آهنگی را دست و پا شکسته اجرا کنم و از آن به بعد سنتور شد یا غار من.

چندی بعد صدای سنتور جلال اخباری را از رادیو مشهد شنیدم و خوشم امد ، پیدایش کردم و با هم دوست شدیم . سازی می زد و من هم می خواندم و تمرینات آواز با ساز و فراگیری نت و نواختن صحیح سنتور را با ایشان شروع کردم.

همان ابتدای کار مه صدای سنتور مشقی ام بسیار بد بود به فکر افتادم که سنتوری بسازم. کمی نجاری می دانستم با زیر رو رو کردن تمامی کاروانسراها و چوب فروشی ها و با دادن یک انعام 5 توانی الوار پهن از چوب توت بیست ساله را پیدا کردمآن را مطابق اندازه ها بریدم . در ان زمان کسی در مشهد گوشی سنتور نمی فروخت ، مجبور شدم صد عدد میخ نمره شش بخرم و آن ها را با سوهان دستی کوچک کنم. این سنتور که دوازده خرکه بود ساخته شد و من با یک دلبستگی عجیب به این ساز ، تمرینات سنتورم را بیشتر کردم. با اینکه برای اولین بار بود چنین کاری کرده بودم و در مورد پل گذاری سنتور تجربه و اطلاعی نداشتم ولی سنتور صدای دلنشینی داشت. غیر از آن سنتور سنتورهای دیگری ساخته یا در حال ساخت داشتم که کا پل گذاری را برای موزون تر کردن صداها تا به حال ادامه داده ام و خوشبختانه به نتایج قابل توجهی هم رسیده ام . در نظر دارم در آینده کتاب یا جزوه ای درباره ی تجارب کار پل گذاری های گوناگون که روی سنتورها کرده ام همراه با نتایج آن ها منتشر کنم تا در این زمینه کار مفیدی انجام داده باشم

در سالهای بعد از چهل با هنرمندان رادیو خراسان آشنا شده بودم ولی حاضر به ضبط برنامه موسیقی نبودم . در رادیو خراسان گاه اشعار عرفانی و مذهبی و گاهی تلاوت قرآن داشتم.

سال 1345 خوشیدی به اصرار دوستم ابوالحسن کریمی برای شرکت در امتحان شورای موسیقی به اتفاق او به تهران رفتم. راهی برای نام نویسی و شرکت در امتحان پیدا کردیم. در اتاق شورا میز کنفرانس بزرگی بود و حدود 12 تا 13 نفر اعضا شورا نشسته بود ، آقای مشیر همایون شهردار رییس شورا و آقایان حسنعلی ملاح ، علی تجویدی و مختاری و دیگران بودند. گفتند بیات ترک بخوان ! من هم از مایه بلند دو سه بیتی خواندم و در مایه ی بم فرود امدم . ضربی با یک شعر هم به درخواست آقای ملاح خواندم.بعد اقای تجویدی پرسیدند تصنیف هم می خوانی ؟ چون تصنیف خواندن را دوست نداشتم و دون شان آواز خوان می دانستم ، بسیار جدی گفتم ابدا.

جوابی که بعد از یکماه از نتجه امتحان به ما دادند این بود که فعلا رادیو بودجه ندارد که خواننده استخدام کند و فعلا رادیو نیاز به خواننده ندارد

سال بعد به وسیله آقای دکتر شریف نژاد (که معاون رادیو خراسان بود و بسیار به من لطف داشت) قرار گذاشتیم در تابستان که ایشان در تهران هستند من هم به تهران بروم . باایشان شبی به منزل آقای حسین محبی (که اپراتور با سابقه رادیو و برنامه ی گل ها بود) رفتیم و او که دوستی نزدیکی با دکتر داشت فردای آنروز مرا همراه با یک نوار که در " سه گاه " خوانه بودم به اقای داود پیرنیا (مسئول و تهیه کننده ان زمان برنامه گلها ) معرفی کرد که همان معرفی راهگشای ن به رادیو ایران و و برنامه ی گلها که منظور اصلی ام بود گردید.

با سپاس از دلسوزی های ابولحسن کریمی و محبت های دکتر شریف نژاد و یادی خوش از زنده یاد حسین محبی .

سالشمار استاد شجریان


1319

تولد اول مهر ماه در مشهد


1324

اغاز خوانندگی های کودکانه در خلوت


1326

ورود به سال اول پانزدهم بهمن در مشهد.


1327

اموختن تلاوت قران در نزد پدر


1328

شرکت در مجمع تلاوت قران در نه سالگی.


1329

اغاز تلاوتهای قران در میتینگها و اجتماعات سیاسی ان سالها . گذراندن سال چهارم مدرسه در دبستان فرخی.


1331

تلاوت قران برای اولین بار در رادیو خراسان به دعوت رییس رادیو.


1332

قبولی در امتحانات شم ابتدایی با عنوان شاگرد ممتاز در بین دانش اموزان مشهد.اغاز تحصیل در دبیرستان شاه رضا.


1334

شرکت در مسابقات فوتبال دبیرستانهای مشهد.


1336

ورود به دانشسرای مقدماتی در مشهد.اشنایی با اقای جوان اولین معلم موسیقی شجریان ( معلم سرود و موسیقی دردوران تحصیل در دانشسرای مقدماتی در مشهد).


1338

اغاز همکاری با رادیو خراسان و اجرای اوازهای بدون ساز و قراعت قران برای رادیو به طور افتخاری.


1339

دریافت دیپلم دانشسرای مقدماتی و استخدامدر اموزش و پرورش و انتقال به بخش رادکان و تدریس در دبستان خواجه نظام الملک و اشنایی با سنتور.


1340

اشنایی با نت و فراگیری سنتور نزد اقای جلال اخباری و شروع سنتور سازی و تحقیق برای بهتر کردن صدای سنتور . جشن عقد کنان در 21 مهر ماه با دوشیزه فرخنده گل افشان در شهر قوچان.


1341

جشن عروسی در مشهد (در 20 مرداد ماه) و اغاز یک زندگی خانوادگی سی ساله با ایشان که حاصل ان سه دختر و یک پسر است.


1342

انتقال از بخش رادکان به روستای شاه اباد مشهد به عنوان مدیر دبستان شاه اباد. تولد راحله فرزند اول در 2 مهر ماه در مشهد. ساختن اولین سنتور خود با چوب توت.


1344

تولد دختر دوم افسانه در 28 اردیبهشت ماه در مشهد.(افسانه بعدها با پرویز مشکاتیان ازدواج میکند).انتقال از شاه اباد به شهر مشهد و تدریس در کلاس ششم دبستان پهلوی از مهر ماه.شرکت در مسابقات والیبال معلما مشهد.


1345

انتقال از دبستان پهلوی به دبستان عبداللهیان مشهد و نظامت و معاونت دبتان مذکور.


1346

تدریس در دبستان های مشهد و انتقال در 25 اذر از مشهد به تهران.تدریس در دبیرستان صفوی . اغاز فعالیت با برنامه های رادیو ایران. اشنایی با استاد احمد عبادی. راه یابی به کلاس درس اواز استاد اسماعیل مهرتاش و انجمن خوشنویسان نزد استاد بوذری.اشنایی با رضا ورزنده (استاد سنتور) در تابستان همین سال. اجرا و ضبط اولین برنامه ی در رادیو ایران که با عنوان ((برگ سبز شماره ی 216 )) در شب جمعه 15 اذر ماه پخش شد.کار در رادیو با نام مستعار ((سیاوش بیدکانی)) تا سال 1350 خورشیدی و بعد در رادیو و تلویزیون با نام خودش. اشنایی با اسماعیل مهرتاش در کلاس اواز ایشان.


1347

انتقال از اموزش و پرورش به وزارت منابع طبیعی . راه یابی به کلاس خط استاد حسن میرخانی.


1348

تولد دختر سوم مژگان در 27 هردیبهشت ماه در تهران. تاسیس و شروع رادیو اف-ام به طریقه ی استریو فونیک و اجرای برنامه ی ((سه گاه)) به همراهی سه تار عبادی و تار مجد برای اولین بار به طریقه ی استریو . شرکت در جشن هنر شیرازبرای اولین بار. قبولی در امتحان خط (مرحله ی عالی) . راه یابی به کلاس خط استاد حسین میرخانی.


1349

اغاز همکاری با برنامه های تلویزیون ملی ایران در برنامه ی ((هفت شهر عشق)) غیره. قبولی در امتحان خط (مرحله ی ممتازی) انجمن خوشنویسان وزارت فرهنگ و هر . سفر به برغان با استاد حسین میر خانی (خطاط) ابراهیم بوذری (استاد خط شجریان) خسرو زعیمی ( مدیر عامل انجمن خوشنویسان)فرامرز پیل ارام(نقاش و استاد نقاشیخط شجریان).


1350

اشنای با استاد فرامرز پایور و مشق سنتور نزد ایشان و اموزش ردیف اوازی صبا نزد فرامرز پایور . اشنایی ئ همکاری با هوشنگ ابتهاج((ه . الف . سایه)در برنامه های (گل های تازه))رادیو.


1351

شروع تهیه ی برنامه های گلهای تازه توسط هوشنگ ابتهاج در رادیو و همکاری با او. اغاز فراگیری ردیف های اوازی و تصانیف قدیمی نزد استاد عبدالله دوامی.برگذاری کنسرتی در شمال ایران با منصور صهرمی و هنرمندان دیگر.دیدار و اشنایی با اقای دوامی به وسیله ی فرامرز پایور.


1352

اشنایی با استاد نور علی برومند و فراگیری شیوه ی اوازی سید حسن طاهر زاده نزد ایشان در مرکز خط ئ اشاعه ی موسیقی و اشنایی با هنر جویان مرکز: محمد رضا لطفیو ناصر فرهنگفرو حسین علیزاده و جلال ذوالفنون و گنجه ای و مقدسی و حدادی و دیگران.


1353

سفر برای کنسرت های هندو پاکستان و افغانستان با استاد احمد عبادی . سفر به چین و ژاپنن با احمد احرار و کریم فکور و حسین ملکو پرویز قاضی سعید به عنوان میهمانان ویژه برای گشایش پروازهایی به این دو کشور.


1354

تولد همایون در 30 اردیبهشت ماه در تهران . ماموریت رادیو و تلویزیون برای کنسرتهای فروردین در ایالات مختلف امریکا.انتقال از وزارت منابع طبیعی (به عنوان مهمور خدمت)به رادیو.قطع رابطه با مرکز اشاعه ی موسیقی و ادامه ی درس اواز در منزل استاد نورعلی برومند.


1355

شرکت در جشنواره ی توس (نیشابور)با فرامرز پایور , سایه, حسن ناهید, رحمت الله بدیعی, محمد اسماعیلی, عبدالوهاب شهیدی و هوشنگ ظریف.حضور در برنامه ی جشن هنر شیراز ( در حافظیه) با محمد رضا لطفی و فرهنگفر و اجرای برنامه ی ((راست پنجگاه)).کناره گیری رسمی و قطع رابطه ی کامل از رادیو در اسفند ماه.اجرای اواز در صفحات ردیف نوازی کانون پرورس فکری کودکان و نوجوانان . بهره گیری از محضر اقای برومند (در منزل خود استاد) شیوه ی اواز مرحوم طاهر زاده (اخرین جلسه روز چهار شنبه 29 دی ماه).فوت رضا ورزنده(29 دی ماه) و نور علی برومند (30 دی ماه) . اغاز ضبط تصانیف قدیمی با صدای عبدالله دوامی.


1356

اجرای برنامه ی ((نوا)) به همراهی محمد رضا لطفی و گروه شیدا در جشن هنر شیراز.اجرای موسیقی ((چهره به چهره)) و ((گلبانگ)) . کناره گیری از رایو به خاطر جو نامساعد. تاسیس شرکت دل اواز برای انتشار برنامه های خود.


1357

احراز مقام اول تلاوت قران سراسر کشور در مرداد ماه. اجرای بخشی از ((تلاوت قران)) .انتشار البوم ((گلبانگ))( دو نوار). همکاری در تاسیس کانون ((چاوش)) با هوشنگ ابتهاج و محمد رضا لطفیبرای ادامه ی فعالیت های موسیقی در خارج از رادیو تلویزیون(شجریان در انجا تدریس میکرد).


1358

اشنایی با فیلسوف یگانه استاد غلامرضا دادبه( جانسوز) در منزل استاد خط مرتضی عبدالرسولی ئ اغاز فراگیریی و شناخت بایگانی های فرهنگ و نوا ,... فرهنگ پهلوانی و جوانمردان , فرهنگ مادرنوایی .اجرای موسیقی ((خلوت گزیده)) .(( پیغام اهل راز)) ( شامل دو نوار : راز دل و انتظار دل).اخرین کنسرت ها با گروه پایوردر مهر ماه در تالار رودکی . کنسرت ماهور با محمد رضا لطفی و گروه شیدا در تالار رودکی و دانشکاه ملی در ابان ماه.


1359

فوت استاد دوامی . اجرای موسیقی ((عشق داند)) ( در ابو عطا) اجرای موسیقی ((ساز قصه گو)) ( اواز سه گاه در انتشار مجدد, البوم پیغام اهل راز). انتشار نوار موسیقی ((پیغام اهل راز )) (شامل دو نوار : راز دل انتظار دل).


1361

اولین کنسرت در سفارت ایتالیا به همراهی پرویز مشکاتیان و ناصر فرهنگفر (آستان جانان) پس از سه سال کناره گیری از فعالیت های کنسرتی - اجرای موسیقی نوا (مرکب خوانی) و سر عشق ( ماهور) و بیداد


1362

اجرای موسیقی ((همایون مثنوی)) با منصور صارمی. اجرای موسیقی ((چهار گاه)) (با فرهنگ شریف) و دیگر اواز ها در برنامه های خصوصی.


1364

اجرای موسیقی ((گنبد مینا ))و ((جان عشاق)). انتشار نوار موسیقی ((بیداد)).


1365

انتشار نوارهای موسیقی (نوا)) ( مرکب خوانی ),((سر عشق)) (ماهور) و ((استان جانان)). ضبط ده اواز به همراهی ویولن حبیب الله بدیعی در مونیخ در منزل دکتر علی خادمی.


1366

اغاز کنسرت ها در اروپا پس از انقلاب و شروع همکاری با گروه عارف . اجرای موسیقی ((دود عود)) ,((دستان))و...


1367

برگذازی سه شب کنسرت برای بزرگداشت حافظ در تالار رودکی( وحدت).انتشار نوار ((دستان)).


1368

اجرای ((ماهور)) و ((ابو عطا)) در کنسرت های بهاره در اروپا با پیرنیاکان, جمشید عندلیبی, و اعیان. اجرای ((نوا)) و ((افشاری)) در کنسرت های پاییزه اروپا به همراهی مشکاتیان و گروه عارف و دو شب کنسرت در اسفند ماه به دعوت شهردار بارسلون در این شهر به همکاری نی حسین عمومی , تار طلایی و تنبک شمیرانی.


1369

سفر به تاجیکستان به دعوت خصوصی وزیر فرهنگ و هنر تاجیکستان پرده برداری از پیکره ی باربد و دو شب کنسرت در کاخ باربد به همراه کمانچه ی محمود تبریزی زاده , سه تار رضا قاسمی , و تنبک مجید خلج. کنسرتهایی در امریکا به همراهی پیرنیاکان عندلیبی و اعیان. اجرای مو سیقی ((سرو چمان)) , (( پیام نسیم)) , و ((دل مجنون)) ( هر سه در امریکا). کنسرت شجریان برای زلزله زدگان رودبار در لس انجلس. سخنرانی در پنج دانشگاه معتبر امریکا برای دانشجویان و محققین.


1370

برگذاری پنج شب کنسرت در پارک ارم و هشت شب کنسرتهای افتخاری برای مردم جنوب شهر تهراندر فرهنگسرای بهمن ( کشتارگاه سابق تهران) در اسفند ماه.برگذاری کنسرت شکوهمندی به مدت پنج شب در محوطه ی چهل ستون اصفهان.کنسرتهای اروپا با جهاندار و گروه اوا . جدایی از همسر اول خانم فرخنده گل افشان. اجرای موسیقی ((دل شدگان)) و ((اسمان عشق)). انتشار نوارهای موسیقی ((سرو چمان)) , ((پیام نسیم)),(( دل مجنون)) و (( خلوت گزیده)).


1371

ازدواج با همسر دوم خانم کتایون خوانساری. کنسرتهای مرحله ی دوم در امریکا با داریوش پیر نیاکان ,جمشید عندلیبی و همایون شجریان ( اگوست تا نوامبر) .برنامه ای با هابیل علی اف و همایون شجریان در سالن تالار رودکی(وحدت) ,تهران. اجرای موسیقی ((یادایام)) . انتشار نوارهای ((دل شدگان )) و ((اسمان عشق)).


1372

انتشار گزارشی همراه با گفتگویی با شجریان تحت عنوان (( محمد رضا شجریان استاد اواز ایران کجاست؟)) در نشریه ی نوید فضیلت,شماره ی 16 ,سال 2, مهر ماه ,تهران. اجرای(( سه گاه )) و (( راست پنجگاه)) در کنسرتهای اروپایی به همراهی محمد رضا لطفی و مجید خلج در تابستان.


1373

اجرا برنامه ی ((قاصدک)) در کنسرتهای دور اروپا با پرویز مشکاتیان و همایون شجریان.


1374

کنسرتهای اصفهان,شیراز,ساری, کرمان, و سنندج با گروه اوا.برگذاری کنسرتی در اروپا با محمد رضا لطفی در ابات ماه.اجرای موسیقی ((چشمه ی نوش)) در ( فرانسه).انتشار نوارهای موسیقی ((همایون مثنوی)) ,(( گنبد مینا )),(( جان عشاق)), چشمه ی نوش))و (( یاد ایام)). اجرای موسیقی ((در خیال)).


1375

درگذشت پدر در 18 اذر ماه در سن 85 سالگی.اجرای موسیقی ((رسوای دل)) در دبی.انتشار موسیقی(( در خیال)) . انتشار نوار موسیقی ((ساز قصه گو)) ( اواز سه گاه در انتشار مجدد, البوم پیغام اهل راز).


1376

تولد پسر دوم رایان (از ازدواج دوم) در ونکوور کانادا.اجرای برنامه های((سه گاه)) و ((ماهور)) در کنسرتهای دور اروپا با همکاری داریوش طلایی, سعید فرجپوری و اهمایون شجریان در پاییز .اجرای موسیقی(( شب ,سکوت , کویر)) .اجرا و انتشار موسیقی ((معمای هستی)) در کلن, المان. اجرا و انتشار موسیقی ((شب وصل)). انتشار نوار موسیقی ((رسوای دل)). انتشار نوار موسیقی ابوعطا((عشق داند)).


1377

اجرای کنسزتهای تهران,اصفهان, و دور اروپا با گروه اوا. برگذاری کنسرت درامریکا در شهریور ماه.اجرای (( ارام جان )) .انتشار نوار ((پیام نسیم). انتشار نوار موسیقی ((شب ,سکوت, کویز)). انتشار نوار موسیقی((چهره به چهره)).انتشار نوار موسیقی((راست پنجگاه)).


1378

اجرای ((ماهور)) و((افشاری)) در پنج کنسرت به نفع دانش اموزان در شهر هشتگرد.بریافت جایزه ی پیکاسو ئ دیپلم افتخار یونسکو تز دبیر کل یونسکو ((اقای مایور)) در پاریس, شهریور ماه. انتشار نوار ((ارام جان)) . اجرای ((اهنگ وفا)) .انتشار نوار ((تلاوت قران)) (1) و (2).


1379

انتشار کتاب((راز مانا)) ( زندگی,دیدگاه و اثار استاد اواز ایران, محمد رضا شجریان)کار محمد جواد غلامرضا کاشی ,محسن گودرزی, و علی اصغر رمضانپور, نشر کتاب فردا, چاپ اول تهران.اجرای برنامه ی ((نوا ))و ((داد و بیداد)) (زمستان) در کنسرتهای دور اروپا و امریکا و کانادا به همراهی حسین علیزاده,کیهان کلهر و همایون شجریان. عمل جراحی کلیه و دهانه های معده در واشنگتن در 20 اسفند ماه.


1380

عمل جراحی برای چسبندگی روده در تهران در ابان ماه.


1381

اجرای برنامه ی (( راست پنجگاه ))و(( مرکب خوانی)) در کنسرتهای دور اروپا و کانادا با حضور حسین علیزاده, کیهان کلهر و همایون شجریان. انتشار نشریه ی (( دفتر هنر )) شماره ی 15, ویژه ی محمد رضا شجریان ,در اسفند ماه ,در کالیفرنیا

عکس - روزنامه اطلاعات : رهبر رفت !



هموطنان خارج کشور کنسرت مزدوران جمهوری اسلامی را ناتمام گذاشتند



گرفته شده از وبلاگ نق نق های پز
.
( روی عکس ها کلیک کنید تا آنها را در اندازه بزرگ مشاهده نمایید )

اجرای ارکستر سمفونیک تهران در روتردام با درگیری فیزیکی شدید بین کارمند سفارت جمهوری اسلامی معترضان ایرانی در تالار، کارمندان سفارت جمهوری اسلامی و عوامل امنیتی سالن دچار اختلال و ناتمام ماند.

حرکات نیروهای امنیتی سالن به شدت فضای تالار را ملتهب کرد. در حین اجرا، شماری از بین جمعیت، پارچه‌‌های سبز و دستان خود را به نشان پیروی بالا بردند. در پایان قطعه اول ارکستر، تعدادی از جمعیت به خواندن سرود «ای ایران» و «یاردبستانی» پرداختند. در همین حال، ارکستر، اجرای قطعه دوم را آغاز کرد و در همان زمان، نیروی امنیتی از معترضان خواستند که پارچه‌های سبز خود را پایین بیاورند ولی این حرکت به طور نامتناوب در طول قطعه ادامه پیدا کرد. در این بین، یکی از دانشجویان ایرانی مقیم هلند خود را به جایگاه بالای ارکستر رساند و تکان دادن پارچه‌ای سبز رنگ را آغاز کرد. او کمی بعد از بالای ارکستر به جایگاه نوازندگان ارکستر پرید و پارچه‌ اش را دوان دوان تکان ‌داد.

ارکستر همچنان در حال نواختن بود و سه نفر از ماموران امنیتی سالن روی صحنه در حال دویدن به دنبال او بودند. این دانشجو که از اعضای شبکه جوانان پیشروی ایران در هلند بود در نهایت توسط نیروهای امنیتی از سالن بیرون برده شد.این حرکت با درگیری‌های لفظی و سپس فیزیکی کارمندان سفارت جمهوری اسلامی در میان جمعیت با ایرانیان معترض همراه شد. در حالی که در مرکز سالن، تعدادی از نیروهای امنیتی سالن در حال جداکردن این افراد بودند، تعدادی از کارمندان سفارت ایران از روی صندلی‌ها به سوی معترضان حمله بردند. دهها نفر از شهروندان غیرایرانی روی صندلی‌های نزدیک به ارکستر نشسته بودند و یکی از آنها در پایان یکی از قطعات با لهجه غیر ایرانی گفت: «درود بر جمهوری اسلامی». در دقایق بعد، درگیری‌های لفظی شدیدی به اتباع غیرایرانیانی که اغلب با پوشش اسلامی حاضر بودند با ایرانیان معترض همراه شد. یکی از این اتباع در پایان یکی از قطعات با لهجه‌ای غیر ایرانی گفت: «درود بر جمهوری اسلامی». متشنج کرد.دقایقی اجرا متوقف شد و کنسرت ناتمام ماند.


در حال عکاسی از درگیری‌ها بودم که یکی از ماموران امنیتی سالن با لحن تندی از من خواست تالار را ترک کنم. کارت ‌بین‌المللی روزنامه‌نگاری‌ام (صادره از فدراسیون بین‌المللی روزنامه‌نگاران در بلژیک) را نشان دادم و گفتم من روزنامه‌نگار هستم و تنها در حال عکاسی هستم. او گفت: "گم شو بیرون! اینجا ما قانون را تعیین می‌کنیم.". در بیرون از تالار، چهار ماشین پلیس، با سگ، همراه با دو اسب حضور داشتند. از یکی از افسران ارشد پلیس هلند پرسیدم: «مسئول چنین برخوردی با یک خبرنگار در تالار کیست؟» و او گفت: «باید به شهردار روتردام شکایت کنید.»


درادامه‌ی کنسرت‌هایی با عنوان «صلح» با اجرای ارکستر سمفونیک تهران در اروپا، این ارکستر شنبه شب، 30 ژانویه، ارکستر به رهبری منوچهر صهبایی در روتردام (هلند) در یکی از گران‌ترین تالارهای هلند، «د دولن» اجرا داشت.

پیش‌تر برنامه‌های ارکستر در رم و بروکسل با اعتراضات آرام ایرانیان مقیم ایتالیا و بلژیک همراه شده بود. اما جو جامعه مهاجر ایرانی از چند روز پیش از کنسرت هلند و حتا جامعه سیاسی هلند در این رابطه دچار التهاب زیادی شد. روز چهارشنبه، پرتیراژترین روزنامه چاپ هلند، تلگراف، در مصاحبه‌ای با پژمان سلیم، فعال حقوق بشر و وکیل ایرانی مقیم لاهه، به اعتراضات جامعه ایرانی-هلندی نسبت به این کنسرت اشاره کرد. در همان گزارش آمد که شماری از ایرانیان در تدراک برگزاری تظاهرات اعتراضی در برابر تالار کنسرت هستند.

دو تن از نمایندگان پارلمان هلند در همان گزارش با اجرای سمفونی صلح توسط ارکستر دولتی ایران ابراز مخالفت کردند. دیروز هم هری وان بومل، نماینده حزب سوسیالیست پارلمان هلند به رادیو زمانه در آمستردام گفت، اجرای چنین کنسرتی در روتردام مایه ننگ این شهر است.

دیالوگ خمینی و محمد رضا شاه در آن دنیا !



خامنه ای بجای اعدام مخالفانت با چوبه داراز این روش استفاده کن !


خامنه ای ! فکر کنم دیگر دیدن فیلم اعدام مخالفانت با چوبه دار برایت عادی شده و دیگر حال آنچنانی نمیکنی . خامنه ای بیا مثل رفقایت در دوران قاچار مخالفانت را به توپ ببند . ببین چه باحال است . چوبه دار دیگر از مد افتاده تازه خون و خونریزی و جیغ و فریاد هم ندارد ولی اگر از این روش برای کشتن مخالفانت استفاده کنی هم هیجان دارد و هم صدای انفجار و هم خون و خونریزی و تکه های گوشت و استخوان متلاشی شده که تا مترها آنطرف تر پرتاب شده اند و..... خلاصه کلی توی روحیه ات تاثیر مثبت دارد و حداقل برای یک هفته شارژت میکند . راستی خامنه ای میتوانی به آقا مجتبی هم ماموریت بدهی از صحنه انفجار و متلاشی شدن جسد مخالفانت با دوربین های صدا و سیمای ضرغامی از چندین جهت فیلمبرداری کند تا هر وقت که حوصله ات سر رفت یا احساس کسالت کردی با دیدن این فیلم های مهیج روحیه دوباره بگیری ! پیشنهاد خوبیست نه ؟ تازه اگه از این توپها هم نداری میتوانی مدل های جدیدیش را از روسیه و برادر پوتین خریداری کنی . خامنه ای روی پیشنهادم فکر کن ایده خوبیست .



.

رنگ «آبی» جایگزین رنگ «سبز» در پرچم ایران شد



در مراسم تودیع بهداد مدیرعامل سابق خبرگزاری ایرنا و معارفه مدیرعامل جدید، علی‌اکبر جوانفکر یکی از سه رنگ پرچم ایران هم تغییر کرد.

در عکس‌های زیر می‌توانید ببینید که چگونه رنگ آبی جایگزین رنگ سبز در پرچم جمههوری اسلامی ایران شده است.

همین روزها باید منتظر باشیم تا رنگ برگ درختان و چمن‌ها هم به آبی نزدیک شوند و با مدیریتی که من می‌بینم به زودی رنگ سبز از کره زمین خذف خواهد شد.

البته از آنجا که این تغییر رنگ بی‌سابقه است در این پیش‌بینی هم گزینه فوتوشاپ و چاپگرهایی که از روی بی‌دقتی سبز را آبی چاپ کرده‌اند نادیده گرفته شده‌اند.




آشنایی بیشتر با گوه ... سابق و تواب فعلی + عکس






برای خواندن مصاحبه این فرد که خودش را محمد رضا رضایی معرفی کرده است اینجا کلیک کنید .

سرنوشت همراهان خمینی در هواپیمای ایرفرانس




گرفته شده از وبلاگ جمهوری ایرانی





نفر سمت راست گوشه، ابوالحسن بنی صدر است. او که با 11 میلیون رای نخستین رئیس جمهور ایران شده بود، با جمله تاریخی آیت الله خمینی در 25 خرداد 60:" 35 میلیون نفر بگویند بله، من میگویم نه." کنار زده شد. 7 تن از مشاورانش اعدام شدند، هزاران تن از هوادارنش به زندان رفتند و خودش رهسپار تبعید شد.

درست بالای سر خمینی، مرد روحانی با عمامه سفید آیت الله لاهوتی است. او که از زندانیان با سابقه قبل از انقلاب به همراه منتظری و طالقانی بود، بعد از پیروزی انقلاب از سرسخت ترین هواداران رئیس جمهور بنی صدر، به شمار میرفت. به فاصله 2 ماه پس از کنار زدن بنی صدر توسط لاجوردی به زندان اوین برده شد و اعدام شد. جمله معروف او خطاب به سران حزب جمهوری اسلامی (بهشتی،خامنه ای و رفسنجانی) این بود: "مردم انقلاب نکردند تا من وشما بر آنها حکومت کنیم . اگر قرار بود با چماق و زورگویی بتوانند حکومت کنند قبل از شما آریامهر بود.حاکمیت تک حزبی است که صدای پای فاشیزم را به گوش میرساند. وای به حال آن انقلابی که 8 درصد به 80 درصد حکومت کنند. اگر زور میتوانست آدم را جای خودش بنشاند، پیش از شما زورمند تر از شما بودند. شما جز اینکه خفقان ایجاد کنید و برای مردم مشکل درست کنید کار دیگری نمیکنید."( روزنامه انقلاب اسلامی، ۲۲ فروردین ۱۳۶۰- انقلاب اسلامی، ۸آذر ۱۳۵۹)

نفرایستاده میان آیت الله مطهری و لاهوتی، صادق قطب زاده است. او که به همراه ابراهیم یزدی و بنی صدر راه انقلاب را در پاریس هموار کرده بود، 24 شهریور 1361، به اتهام توطئه انفجار جماران، زندانی و اعدام شد. آیت الله منتظری بعدها در خاطراتش نوشت:"بعدا شنيدم آقاي حاج احمد آقا در زندان سراغ آقاي قطب زاده رفته و به او گفته است شما مصلحتا اين مطالب را بگوييد و اقرار كنيد و بعد امام شمارا عفو ميكنند، ولي او را اعدام كردند. بعدها از طريق موثقي شنيدم كه جريان ريختن مواد منفجره در چاه نزديك محل سكونت مرحوم امام بكلي جعلي است و واقعيت نداشته است."(خاطرات آیت الله منتظری،ج۱،ص۴۸۵)

قطب زاده دردادگاه پرسيده بود:"روشنفکران و روحانيانی که بنيادگذار انقلاب بودند کجا هستند؟ آيا حتی يک تن از آنها در کاری هست؟ اينها که امروز بر کارند در جريان انقلاب چه می کردند؟"(ایستاده بر آرمان،ص ۲۷)


پی نوشت : آن که در کنار بنی صدر ایستاده، صادق طباطبایی است. سخنگوی دولت مهندس بازرگان بود. بعد به بازرگان پشت کرد و به صف حکومتی ها پیوست.در سال 61 به دلیل قاچاق 3.75 پوند تریاک توسط پلیس آلمان دستگیر و در دادگاه دوسلدورف به 3 سال زندان محکوم شد.( پس از بحران،خاطرات هاشمی رفسنجانی،صص ۳۵۹،۴۱۱،۴۱۹) با پادرمیانی وزیرخارجه آلمان و مصونیت سیاسی به عنوان عنصر نامطلوب از آن کشور اخراج شد. او همچنان به حمایت از جمهوری اسلامی ادامه میدهد.


منبع نقل قول ها: کتاب ایستاده بر آرمان، روایت فروپاشی یک انقلاب،علی غریب، انتشارات انقلاب اسلامی

لاریجانی و کاکا سیاه - کاریکاتور


مهندس صفایی فراهانی بعد از آزادی از زندان - عکس



برای دیدن در اندازه اصلی روی عکس کلیک کنید



عکس/ نماز جماعت برخی از زندانیان آزاد شده به امامت سیدمحمد خاتمی



در این عکس برخی از زندانیان آزاد شده حوادث بعد از انتخابات از جمله سعید شریعتی، محمدرضا جلایی‌پور، هادی حیدری، علی پیرحسینلو و مهدی میردامادی دیده می‌شوند.

دکتر مسعود علی محمدی قصد مهاجرت از کشور را داشت که ترور شد .


ساعاتی قبل با یکی از دوستانم که در دانشکده فیزیک دانشکاه تهران مشغول به تحصیل است تماس گرفتم تا سوالاتی را در مورد دکتر مسعود علی محمدی که امروز ترور شد از وی بپرسم . ایشان در حالیکه بشدت ناراحت و خشمگین بود با کلماتی بریده بریده گفت : " حکومت دکترو کشت " . وقتی ازایشان سوال کردم به چه دلیل حکومت باید ایشان را بکشد مگه چکار کرده بود ؟ این دوستم در حالیکه ناراحتی و خشم بی حد و حصر از صدایش نمایان بود توضیح داد که دکتر محمدی در هفته های اخیردر کلاس درس دایما درباره خروج از کشورو تدریس در دانشگاه های کانادا یا آمریکا صحبت میکرد و اینکه حکومت قدر و منزلت اساتید دانشگاه را نگاه نمی دارد و برای تحقیقات علمی آنها بودجه لازم را در نظر نمیگیرد و همچنین استاد محمدی بشدت از نحوه برخورد حکومت با اعتراضات مردمی بعد از انتخابات دلگیر بود و به کرات این ناراحتی اش را با دانشجویان در میان میگذاشت . در ادامه من از ایشان سوال کردم خوب خیلی از اساتید به خارج کشور مهاجرت میکنند و دایما هم از حکومت انتقاد میکنند چرا رژیم آنها را نمیکشد در ثانی رژیم میتوانست ایشان را با سم یا تصادف ساختگی یا حتی چند گلوله ترور کند چرا باید از بمب استفاده کند ؟ و این دوستم که از این سوالهای من بشدت عصبانی شده بود با همان لحن پرخاشگرانه گفت : استاد محمدی با سازمان انرژی اتمی کار میکرده و از بسیاری از پروژه های محرمانه این سازمان و همچنین تحقیقات اتمی سپاه پاسداران مطلع بوده و اگر به خارج کشور مهاجرت میکرد و به نحوی این اطلاعات سری در اختیار رسانه ها قرار میگرفت برای حکومت خیلی هزینه داشت و به همین دلیل میگم رژیم دکترو کشت تا اطلاعات محرمانش به بیرون درز نکنه و در ثانی هزینه کشتن دکتر توسط حکومت اصلا قابل مقایسه با هزینه افشای اطلاعات اتمی اش نیست برای همین وقتی رژیم نتواست دکترو متقاعد کند که در کشور بماند دست به این اقدام تروریستی وحشیانه زد و ایشان را با بمب ترور کرد که بتواند مسئولیت آن را بر گردن آمریکا و اسراییل و مجاهدین خلق بیاندازد و خودش را تبرئه کند .
من هم وقتی استدلالات قاطع این دوست داغدارم را شنیدم به یقین رسیدم که این ترور کثیف کار رژیم بوده است . حکومتی که برای بازی های سیاسی حرم امام رضا را در روز عاشورا بمب گذاری میکند و قتلهای زنجیره ای را انجام میدهد و به زندانیان در بند تجاوز جنسی میکند , کشتن یک دانشمند ناراضی را هم با کمال آرامش انجام میدهد . در پایان یاد سخنان علی اکبر هاشمی رفسنجانی افتادم که میگفت برای بقای نظام با شیطان هم دست میدهیم !

از وبلاگ فریاد بی صدا

راههایی مقاومت در برابر زندان انفرادی و شکنجه بازجوها





کمیته حقوق بشر انجمن اسلامی پلی تکنیک


بازداشت

در صورت احضار فقط با احضار کتبی و فقط به مراجع قضایی مراجعه کنید. قانون این اجازه را می دهد که بدون احضاریه کتبی و به مراجع غیر قضایی شما مراجعه نفرمائید. در قانون احضار تلفنی فقط از طریق وکیل قانونی شمرده شده است. احضار شما را به صورت تلفنی فقط می توانند به وکیل شما اطلاع دهند.

در صورت بازداشت خیابانی با آرامش تمامی مدارک؛ کارت شناسایی و حکم قضایی را از ضابطین بخواهید و با آرامش با بازداشت کنندگان برخورد کنید.

در زمان بازداشت یا احضار از هر گونه حرکت یا فعالیت مشکوک بپرهیزید و در صورتی که مداک یا اسناد حساسی در دست دارید سریعا به امحای آن پرداخته یا در غیر این صورت با زیرکی از لو رفتن آن خودداری کرده و در اولین فرصت آن ها را از بین ببرید. مدارکی که نباید به شما منسوب شود و شما در دست دارید را از خود دور کنید. درباره این مدارک مسئله مهم این است که به شما منسوب نشود و یافتن آن اهمیتی ندارد.

در زمان بازداشت باید به شما دلیل بازداشت عنوان شود. این به مثابه تفهیم اتهام شما می باشد. شما بدون تفهیم اتهام نه تمکینی از بازداشت کننده داشته باشید و نه به پاسخ سوالات بپردازید. اما با او درگیر نشوید و از هرگونه درگیری بدنی و لفظی اجتناب کنید. تفهیم اتهام می باید توسط مرجع قضایی یا ضابط قضایی به اذن مرجع قضایی باشد.

تفهیم اتهام مشمول بر ذکر عنوان اتهامی به صورت مشروح که به یکی از موارد ذکر شده در قانون کیفری و حقوقی آمده، اشاره داشته باشد و علاوه بر آن می باید دلیل این اتهام نیز ذکر گردد. مثلا در صورت بازداشت اتهام اقدام علیه امنیت ملی به تنهایی نمی تواند مصداق تفهیم اتهام باشد بلکه باید با مسائلی که در قانون آمده است چون اقدام علیه امنیت ملی از طریق 1- تجمع و تبانی 2- تبلیغ علیه نظام 3- تشکیل گروه غیرقانونی 4- عضویت در گروه غیرقانونی و ... باشد. همچنین علاوه بر عنوان کامل اتهام که به صورت بالا می می باشد تفهیم اتهام زمانی صورت پذیرفته است که دلیل این اتهام (بزه انتسابی) نیز ذکر گردد. مثلا در مورد تبلیغ گفته شود که تبلیغ علیه نظام به دلیل فلان مصاحبه شماست یا در فلان مکان تجمعی وجود داشته و شما در آنجا بوده اید و ...

تفهیم اتهام اهمیت ویژه ای دارد تا قبل از تفهیم اتهام فقط بر تفهیم خود اصرار داشته باشید و به هیچ سوالی پاسخ ندهید. پس از تفهیم اتهام شما فقط لازم است در موراد تفهیم شده به پاسخ و توضیح بپردازید. اگر در ذکر تجمع و تبانی (به شرحی که در بالا رفت) به یک روز خاص اشاره کردند لازم نیست به سایر تجمعات خود اشاره داشته و یا پاسخی دهید. در صورت فشار بیش از اندازه در پاسخ به سوالات دیگر در وهله نخست خواهان تفهیم جدید در آن موارد شوید. البته تسلط شما و میزان فشار گاه باعث می شود برخی موارد و مطالب دیگر ذکر شود و با برخی توضیحات از سوال و موشوع طرح شده عبور نمایید که این مسئله به اختیار فرد بازداشت شده می باشد ولی توصیه در این موارد دقت و صحبت کمتر است.

البته ممکن است اصرار شما بر تفهیم اتهام جدید به سنگین شدن پرونده شما در دادگاه دامن بزند و بازجوها را مصرتر کند که موارد متعدد و مختلف اتهامی را به شما منتسب و مرجع قضایی را دعوت به تفهیم آن ها نمایند. بنابراین توصیه اساسی این است که نوع بیان شما در اعتراض به عدم تفهیم اتهام، بسنده به جمله هایی باشد که "این اتهام به من تفهیم نشده و من به این دلیل بازداشت نشده ام و چرا باید پاسخ بگویم؟" باشد. بازجو همیشه به شما می گوید که او تعیین می کند به چه باید جواب بدهید و اتهام شما چیست که شما توجه نکنید و سعی کنید در حالی که صحبت ها را مدیریت می کنید به گفتگو با او بپردازید.

باید توجه داشت مواردی که خارج از تفهیم اتهام از فرد پرسیده می شود یا به تفهیم ابتدایی ارتباط داده می شود و در پرونده ارسالی به مرجع قضایی درج می گردد و یا اساسا هیچ ارتباطی به پرونده نداشته و فقط جهت فشار بیشتر و حتی ممکن است در پرونده سازی های بعدی علیه خود فرد یا دیگران به کار گرفته شود.

باید توجه داشته یاشید مرجع قضایی (در ابتدای بازداشت بازپرس و در پرونده های امنیتی دادسرای امنیت و انقلاب هستند) که در مورد شما تصمیم می گیرد و این تصمیم گیری حتی در مورد نگهداری شما در انفرادی یا عمومی نیز صدق می نماید.

شما باید یا توسط حکم قضایی بازداشت شوید و یا ظرف 24 ساعت از بازداشت شما، حکم قضایی برای ادامه بازداشت اخذ شود. اگر شما در روز اول بازداشت به دادسرا اعزام نشدید یا مرجع قضایی به شما مراجعه نکرد احتمال آزادی شما در همان 24 ساعت نخست فراوان است. اما پس از تعیین قرار شما؛ اگر قرار بازداشت موقت باشد که باید تبدیل شود و قرار وثیقه و کفالت هم در صورت تامین به آزادی شما منجر خواهد شد و البته قرارهایی معادل تعهد و منع تعقیب هم وجود دارد. اما پس از صدور قرار بازجو نمی تواند شما را آزاد کند و نباید به حرف های او توجه کنید.

در 24 ساعت نخست بازداشت و در صورتی که قراری برای شما صادر نشده و احتمال می دهید که بازداشت شما به پاره ای سوال و جواب محدود خواهد شد و قراری برای شما صادر نمی شود باید به نحوی تعامل داشته باشید که بازجوها را تحریک به صدور قرار و بازجویی های بعدی نکنید. تاکید بر تفهیم اتهام می تواند در این شرایط مفید نباشد. در این شرایط با بازجو به گفتگو بپردازید و از اینکه "شاید بد نباشد که با هم صحبت می کردیم. شاید این بازداشت بد هم نباشد. ما صحبت ها و تذکرهای شما را هم می شنویم. من اتهام خاصی که ندارم؟ روش درست نظارت امنیتی بر فعالان مدنی و دانشجویی و ... باید با تذکرو هشدار همراه باشد نه یکباره رفتن بر بازداشت و زندان و ..."

در زمان ارائه حکم بازداشت؛ یا از پذیرش حکم بازداشت امتناع کنید و اگر نهایتا پذیرفتید اتهامات را نپذیرید و به بازداشت خود نیز اعتراض کنید. در پایین برگه این عبارات نوشته شود که اتهامات را نمی پذیرید و به بازداشت خود اعتراض دارید. در این زمان تمام تلاش خود را برای تفهیم اتهام کامل به کار ببرید.

از ابتدای بازداشت بر چند مسئله اصرار داشته باشید؛ بی گناهی، حق داشتن وکیل، حق تماس با خانواده و رعایت حقوق شهروندی و ... . اگرچه در مورد آن ها اتفاق مثبتی صورت نپذیرد اصرار شما می تواند مثمر به نتایج مناسبی باشد.

بازداشتگاه

پس از اعزام به بازداشتگاه آمادگی برخوردهای غیرقانونی، غیراخلاقی و غیرانسانی را داشته باشید ولی همچنان بر حقوق خود اصرار کرده و با خونسردی کار خود را ادامه دهید. به محض ورود به بازداشتگاه مشخصات شما توسط مسئولین بازداشتگاه اخذ می شود. شما به این افراد فقط اطلاعات لازم مندرج در فرم اطلاعات شخصی متهم را داده و تمامی ملاحظات خود را اعمال نمائید.

در صورتی که در زمان بازداشت و یا انتقال و یا محل نگهداری قبلی مورد بدرفتاری و حتی ضرب و شتم قرار گرفته اید در فرم پذیرش در بازداشتگاه درج کرده و به اطلاع مسئولین بازداشتگاه برسانید. از این مسئله ترسی نداشته حتی اگر مطمئن هستید که مسئولین بازداشتگاه همداستان بازداشت کنندگان هستند. این اعلام شما مبنی بر وجود بدرفتاری در مراحل بازداشت و انتقال و نگهداری پیشین علاوه بر پیام برای مراقبین و بازجویان ثبت شکنجه و مواردی از این دست در گذشته است که بعدا در دادگاه می توان به آن استناد کرد. ولو که مسئولین بازداشتگاه از ارائه آن به دادگاه سر باز زنند.

به محض ورود به بازداشتگاه اگر شما را به بهداری بردند که چه خوب! وگرنه خواهان اعزام به بهداری شده و در بهداری تمامی مشکلات خود را حتی شده با بزرگ نمایی به اطلاع مسئولین بهداری رسانده و خواهان ثبت آن شوید. توجه داشته باشید که موارد بدرفتاری و برخورد و شکنجه را نیز چه در بازداشتگاه و حتی قبل از آن در حین انتقال یا در محل نگهداری قبل، را نیز در بهداری مکتوب نمائید. باید توجه داشته باشید ذکر بیماری های خاص یا مشکلات ویژه شما که احتیاج به مراقبت ها یا ملاحظات خاص در دوران بازداشت است، بسیار به شما کمک می کند. این کمک هم در محل نگهداری شما و هم در نوع برخورد حین بازجویی ها به چشم خواهد خورد. شما در طول بازداشت هر وقت که خواستید درخواست بهدار و پزشک داشته باشید. درخواست های خود را به صورت مکتوب به مسئولین ذی ربط بنویسید. این درخواست های مکرر اگر اشاره به عدم رسیدگی پیشین باشد بسیار مناسب برای طرح در دادگاه است. شما در درخواست های متعدد با ابراز نارضایتی از سلامتی و وضعیت جسمی از عدم رسیدگی با توجه به درخواست های مکرر شکوه کرده و خواهان رسیدگی شوید تا هم رسیدگی شود و هم به فشارهای موجود اشاره کرده باشید.

علاوه بر چشم بند که به محض ورود به بند امنیتی مجبور به استفاده از آن هستید و بر خلاف قوانین حقوق شهروندی است. لباس زندان و گاه تراشیدن موهای سر در بدو ورود اگرچه مغایر با قوانین است ولی صورت می گیرد. شما به این موارد و به خصوص به تراشیدن سر می توانید اعتراض کنید. البته اگر بتوانید با این موارد کنار بیایید برای شما بد نخواهد بود. با توجه به وضعیت بهداشت و راحتی لباس زندان و تراشیدن مو برای شما بد نخواهد بود. با چشم بند هم کم کم کنار بیایید ولی آن را به تدریج و با درک شرایط به بالاتر بکشید تا به خوبی از زیر آن بتوانید ببینید. زیاد تذکرها و سر و صداهای خشن نگهبان ها و بازجوها را در این موارد جدی نگیرید. در مورد تراشیدن موهای سر فقط یک نکته وجود دارد که این می تواند به معنای پیامی برای بازداشت چند ماهه برای شما باشد. بازداشتی که حداقل از یک ماه باید عبور کند. با این وجود اصلا خودتان را نبازید و با قدرت با مسائل کنار بیایید. تراشیدن موهای سر ممکن است بارها در طول بازداشت شما تکرار شود(ممکن است در آینده برای فریب شما از تراشیدن موی سر در آستانه آزادی هم استفاده شود که تا امروز معمول نبوده است)

شما در انفرادی از هیچ امکاناتی برخوردار نیستید ولی از نگهبان بخواهید که کاغذ درخواست و خودکار آورده تا شما درخواست خود را بنویسید. در ضمن برای به دست آوردن هر امکانی بارها به نگهبان ها گوشزد کنید. رفتن به هواخوری یا تعویض کتاب ها می تواند چند روز برای شما روحیه ی تازه ای را ایجاد کند. (در بند 209 فقط قرآن و مفاتیح به زندانیان داده می شود. در صورتی که این کتاب ها، یا یکی از آن ها یا نسخه های بدون ترجمه آن ها را دارید می توانید آن ها را تعویض کنید. شاید بتوانید کتاب هایی چون نهج البلاغه و رساله ها و ... را هم از نگهبان ها بگیریدو ولی روزنامه را فقط باید از بازجوهایتان بخواهبد)

هر بازداشتگاهی مسئولی دارد که در نهایت همه کارهای شما با اوست ولی از ابتدا با او به مکاتبه نپردازید. در هر بازداشتگاه علاوه بر نگهبان، پاسبخش، افسرنگهبان، مسئول بند حاضر هستند در زندانهای عادی مدیریت زندان از مدیران داخلی و حراست گرفته تا مسئول زندان حاضر هستند و در بند امنیتی نیز مسئول اجرای احکام، نماینده دادستانی نیز حاضرند و مسئولیت نهایی آنجا نیز با معاون امنیتی دادستان است.

مسائل شما را به صورت شفاهی نگهبان ها باید منتقل نمایند. اما شما از نگهبان برگه درخواست و همچنین صحبت با افسر نگهبان یا پاسبخش را بخواهید. در هر زمانی که شما کاری داشته باشید می بایست افسرنگهبانی در بازداشتگاه حاضر باشد که مسائل شما در ابتدا باید با او طرح شود. در ساختارهای امنیتی شما گاه اجازه دیدن چهره نگهبان ها را ندارید. آن ها خود را از شما مخفی می کنند. شما توجهی به این مسائل نداشته باشید. شما در مسائل پیش آمده با هریک از افراد ذکر شده می توانید مکاتبه داشته باشید.

شما در طول بازداشت ممکن است از اطراف صداهای گوناگونی از جمله فریاد، ناله، عزاداری، ضربان قلب و ... را بشنوید. از آن ها به صورت عادی بگذرید زیرا برخی به دلیل شرایط ویژه انفرادی و توهمات شماست و برخی دیگر ارتباطی با شما ندارد و آن هایی هم که برای شما صورت می پذیرد با طرح قبلی و مغرضانه از سوی بازجوست که نباید تحت تاثیر قرار بگیرید. به هر حال در یک زندان امنیتی صداهای جیغ، گریه و فریاد عادی است که سایر زندانیان بنا به شرایطشان به آن موارد دست می زنند. البته صداهای زوزه مانند طول شب فریادهای هشیاری - بیداری نگهباننان زندان است که از برجک های نگهبانی همدیگر را صدا می زنند که نباید آن را با چیز دیگری اشتباه بگیرید. اصولا اگر در طول بازداشت هر امر و مسئله ای را بر نیک ترین حالت تصور کنید به نفع شما بوده و راحت تر زندان را تحمل می تمائید.

نامه های شما باز خواهد بود و ممکن است به دست فرد مورد نظر شما نرسد ولی شما نامه خود را بنویسید. نماینده دادستانی، افسر نگهبان به عنوان دو نهاد اسما مجزا و در صورت عدم پیگیری نامه به مسئول بند و دادستانی.

باید به این مسئله توجه ویژه داشته باشید که نگهبانان را از بازجوها تفکیک کرده و 2 مشی متفاوت در برابر آن ها اتخاذ کنید. در بند امنیتی بازجوها نمی گذارند شما آن ها را ببینید و دائما بر چشمان شما چشم بند وجود دارد. شما به این مسئله اعتراض مکرر داشته باشید ولی درگیر نشوید. بازجوها هر بار که با شما کار داشته باشند باید شما را از نگهبان ها تحویل بگیرند و نهایتا به آن ها پس بدهند. در صورت هرگونه برخوردی در زمان بازجویی به نگهبان اطلاع داده و بخواهید به بهداری منتقل شوید. حتی اگر به درخواست شما توجه نکنند. البته عدم توجه را به اطلاع افسرنگهبان و سایر مسئولین به شرح بالا برسانید.

هواخوری، غذا، استفاده از سرویس ها بهداشتی و حمام براساس آیین نامه ای به مسئولین بند و نگهبان ها مرتبط است و هیچ ارتباطی به بازجو ها ندارد. شما از همه حقوق خود به ویژه هواخوری استفاده کنید. مثلا در 209 اگرچه در زمان انفرادی شما را به هواخوری اصلی نمی برند ولی براساس آیین نامه شما می توانید از اتاقک هواخوری ابتدای هر سالن در هفته 3 بار استفاده کنید. شما اصرار کنید اگر ندادند اهمیتی ندارد.

هرگونه صدای بلند و آواز خوانی و ارتباط با زندانیان دیگر غیرمجاز است. اما شما تمام تلاشتان را برای شکستن این فضا داشته باشید. مهمترین کاری که در زندان به شما روحیه می دهد، شکستن فضای زندان و جو آن است. ارتباط با سایر زندانیان و اطلاع از اخبار بیرون زندان. (با توجه به تفاوت زمان بازداشت) ارتباط با هم پرونده ای ها و کمک به دفاع و مقاومت بهتر. سرگرم شدن و ...

همچنین شما می توانید با ارتباط کوتاهی در عبور از راهروها به دوستتان بفهمانید در ساعت خاصی با شما صحبت کند. یا در حمام یا دستشویی یا هواخوری یادداشت و پیغامی را از شما بگیرد یا برای شما بنویسد. شما با رعایت احتیاط های فراوان و با درج عباراتی که مشخصا دوست شما متوجه شود یادداشت هایی را می توانید در مکان هایی چون حمام و توالت و هواخوری جاسازی کنید. در این مورد باید توجه داشته باشید که زمان قرار دادن یادداشت را طوری تنظیم کنید که دوست شما به سرعت بتواند آن را بردارد و حتی باعلامت هایی زمان برداشت را به او برسانید. در ضمن برای دریافت و ارسال پیغام بعدی و اعلام وصول نشان هایی مثل ضربه زدن به دیوار را داشته باشید. در این موارد باید بسیار احتیاط کنید و در صورتی که یادداشتی لو رفت شما باید همه یادداشت نویسی ها و را منکر شوید. کمتر از اسم به وضوح استفاده کنید. اگر یک طرف لو رفت نباید طرف دوم را لو بدهد. بادداشت ها را بعد از مطالعه سریع از بین ببرید.

بندهای امنیتی معمولا شنود نمی شوند. اگر هم شنودی باشد مورد استناد در بازجویی ها نخواهد بود و در حد طرح آن و یا یکدستی بازجو به شما برای اعتراف از زبان خود شماست که نباید توجه ای بکنید. شما در سلول آواز بخوانید و با آواز خواندنتان علاوه بر روحیه ای که به دیگران می دهید زمینه یافتن دوستانتان را فراهم کنید. با آوازخوانی مدام حساسیت صحبت های چند کلمه ای هم از بین می رود زیر تصور نگهبان ها این است که باز دارید آواز می خوانید و یا با خودتان حرف می زنید و ... . اساسا صحبت کردن و ارتباط گرفتن در بند یکی از تخلفاتی است که باید حتما انجام بدهید و اثرات مثبت زیادی خواهد داشت و برخوردها نیز در این موارد ضعیف و مقطعی است.

افزایش روحیه و تقویت حافظه و روش های ارتباط گیری در زندان اهمیت زیادی دارد. شما در بند می توانید با ساده تربن ابزار موجود روش هایی برای ارتباط گیری و تقویت حافظه و افزایش روحیه خود بیابید. تهیه قلم از پوشش روی مربا یا ماستی که به شما داده می شود با مفتول کردن آن پوشش قلعی و نوشتن جملات و سرود و مسائل فلسفی و ... بر روی حاشیه های مفاتیح و قرآنی که دارید. یا جدا کردن کاغذ کره از لایه فلزی نازک رویش و شستن آن برای نوشتن بر روی آن، قطعه قطه کردن و نوار ساختن از ظروف یک بار مصرف و طرح مسائل ریاضی که همگی به افزایش روحیه و حافظه شما کمک می کند.

در روزهای نخست بازداشت سعی کنید اگر نمی دانید کجا هستید مکان نگهداریتان را از نگهبان ها بپرسید. برای اطمینان از پاسخ صحیح آن ها در چند شیفت مختلف نگهبانی از چند نفر بپرسید. در یک شیفت از چند نفر پرسیدن ممکن است هماهنگی دروغ گویی را بین نجهبان ها افزایش دهد.

بازجویی

بازجویی در اکثر پرونده ها توسط یک تیم بازجویی زیر نظر مسئول پرونده و در معاونت مربوطه به اتهام رسیدگی می گردد. اگرچه در مواردی بازداشت های پرتعداد چند تیم کامل یا غیر کامل زیر نظر مسئول پرونده و معاونت مربوطه مشغول می باشند. تیم بازجویی متشکل از 3 نفر؛ کارشناس، کمک کارشناس و کارآموز (کارورز) می باشد که بر اساس تخصص ها و مدارج کاری تعیین می شوند. ولی نهایتا مسئول پرونده است که تصمیم نهایی را می گیرد.

در طول بازجویی، با توجه به فشارهای فراوانی که به شما وارد می شود گاه یکی از بازجوها که احتمال دارد تا آن زمان با شما برخورد نداشته سراغ شما بیاید. این تاکتیک بازجویی که بازجوی خوب و بازجوی بد نامیده می شود برای اخذ اطلاعات از شماست. توجه داشته باشید هیچ بازجویی با شما صادقانه برخورد نمی کند. شما به همه بازجوها به یک چشم نگاه کنید. ولی با مهارت وارد بازی آن ها شوید. مطمئن باشید شرایط راحت تر می شود اگر شما سوار بر امور و بازجویی باشید.

هنگام انتقال شما به اتاق بازجویی گاه شیطنت هایی در چرخاندن شما در راهروها، نشاندن و بلند کردن و حرکت به چپ و راست و مواردی از این دست به مدت طولانی صورت می پذیرد. توجهی نکنید اتاق بازجویی در جای نزدیکی قرار دارد و شما را همیشه به آنجا می برند و سایر کارها جهت تاثیر بر شماست.

بازجوها در ابتدا مشخصات شما را اخذ می کنند و سپس به طرح سوالات پرداخته و در پایان گزارش کار را نوشته و مصاحبه ای از شما می گیرند و پرونده را به بازپرسی ارسال می نمایند. شما توجه داشته باشید در چه مرحله ای از پرونده هستید.

پرونده در بازپرسی پس از سوالات لازم که گاه یک سوال جهت اخذ دفاع نهایی است به پایان می رسد. البته ممکن است بازپرسی چندین جلسه به طول بکشد ولی پس از اخذ دفاع نهایی پرونده با صدور کیفر خواست به دادگاه ارسال می گردد و تا زمان تشکیل جلسات دادگاه با شما کاری ندارند. در هر مرحله ای از بازداشت قرار شما می تواند تغییر کند. شما یا با قرار بازداشت موقت در زندان هستید که باید در فواصل معین تمدید شود که همیشه به تمدید آن اعتراض کنید و یا قرار وثیقه، کفالت و ... است که با تامین آن آزاد می شوید. البته با درخواست شما هر قراری را می توان کاهش داد و در زمان های مشخصی نیز بدون گفتن شما مرجع صادر کننده قرار خود باید این کار را انجام دهد. البته اگر تصمیمی بر رها کردن شما باشد وگرنه که باید صبر کنید.

در اتاق بازجویی فقط به سوالات مرتبط به اتهام خود پاسخ دهید و با دقت در لزوم پاسخ گویی یا عدم آن با بازجو به بحث بپردازید. با بازجو به جدل نپردازید. مگر مجبور باشید. اجازه توهین و شکنجه و تحقیر خود را با بازجو ندهید. به او با احترام اعتراض کنید و در اولین فرصت اعتراض خود را به مسئولین بند، بهداری (در صورت شکنجه) و ... رسانده و حتی درخواست تغییر بازجو را داشته باشید و در صورت درگیری با بازجو خواهان تغییر بازجو شده و به سوالات و خواسته های او توجهی نکنید و منتظر فرد بعدی باشید.

اجازه شکنجه خود را به بازجوها ندهید. در صورتی که شما مورد ضرب و شتم قرار گرفتید سریع خود را بر روی زمین پرتاب کنید و اجازه ادامه شکنجه را ندهید. از خود شکنجه ای به شدت اجتناب کنید. منظور مواردی از شکنجه است که شما به شدت اذیت می شوید ولی بازجو به خود زحمتی نمی دهد. مثل نشستن و برخاستن های مکرر و ایستادن های طولانی مدت و یا ایستادن بر روی یک پا و مواردی از ان دست. در این موارد به اعتراض بر روی زمین بنشینید و به خواسته بازجو توجه ای نکنید. بگویید نمی توانید بایستید. توان ندارید. اگر به ضرب و ستم شما پرداخت اعتراض کنید.

وقتی فرد در بازداشتگاه شناخته شده ای و با قرار بازداشت قضایی در زندان است نباید نگران شکنجه هایی باشد که آثار بسیار شدیدی بر جای می گذارد. اساسا مواردی از جمله تجاوز و استعمال باتوم و شیشه نوشابه و تخم مرغ فراتر از تهدید نخواهد رفت. حتی شلاق نیز به ندرت صورت تحقق به خود می گیرد. در صورت تهدید شدن به این موارد یا شدیدا خود را هراسان نشان داده و با اعترافات دروغ و همکاری کاذب بازجو را به کلی فریب بدهید و یا بدون گفتن حرفی تحریک کننده به مقاومت خود ادامه دهید و یا کارهایی مشابه. (برای بازداشت شدگان شناخته شده و مورد حمایت و همچنین در بازداشتگاه های رسمی و تحت نظارت)

امکان صدور حکم تعزیر در مورد بازداشت شدگان وجود دارد ولی این حکم به دلایلی چون درگیری و یا دروغ گویی و .. صادر می شود. به حکم تعزیر اعتراض کنید و توجه داشته باشید به بازجوها بهانه ندهید. در صورت صدور حکم تعزیر حتما آن را با دقت رویت و مطالعه کنید.

مسئله شکنجه از جمله مواردی است که به صورت عادی و به ویژه در پرونده اهی دانشجویی از سوی بازجوها به شدت و البته کنترل شده تا مرز خاصی از شکنجه صورت می گیرد. شما باید با اشراف به پاره ای سختی ها پا در اتاق بازجویی بگذارید و با توسل به اینکه شما فرد شناخته شده ای هستید و یا خبر بازداشت شما منتشر شده که مانع از بروز آزادی هر نوع رفتاری با شما می شود، به تهدیدات پیرامون شکنجه و شکنجه ها و توهین ها و تحقیرها و تهدید بازداشت دیگر دوستان و اعضا خانواده و ... روبرو شوید. شما باید با علم به جایگاه خودتان و پوچ و بلوف بودن اکثر تهدیدات سختی های دوران شکنجه و بازجویی را بگذرانید. مسلما مشکل بسیار حادی برای شما پیش نخواهد آمد. تنها خطری که در مقابل مقاومت شما قرار می گیرد انفرادی طولانی مدت است که به روحیه و اعتقاد بالا می توانید به خوبی از پس آن بربیایید.

به قصد انکار و تکذیب اطلاعات درستی را به بازجوها ندهید چون علاوه بر خودتان برای دیگران نیز مشکلات فراوانی را ایجاد می کند.

در مراحل بازجویی می توانید قسمتی یا همه حرف خود را انکار و یا تکذیب کنید. بهتر است این تکذیب به دو صورت 1. منظور من چیز دیگری بوده و 2. من تحت فشار و در وضعیت غیرعادی مجبور شدم دروغ بگویم ولی راستش این است، باشد

از تهدیداتی که علیه شما و یا اطرافیان، دوستان و به ویژه خانواده، طرح می شود زیاد توجه نکنید. بیشتر تهدیدات بی اساس است و بازجوها در بیشتر موارد قدرت برخورد با خانواده و ... را ندارند. ولی در ظاهر سعی کنید به بازجوها بقبولانید که از تهدیدات تاثیر می پذیرید ولی تاثیر نپذیرید.

همان گونه که گفته شد بازجوها با شما صادقانه برخورد نمی کنند و کار آن ها بازجویی و ... است پس به وعده ها و قول های آن ها و خبرهای آن ها توجه نکنید.

در طول بازداشت گاه بازجو خبرهایی را از بیرون برای شما نقل می کند. ممکن است پرینت خبر از خبرگزاری یا وب سایتی را به شما ارائه دهند. یا روزنامه ای به شما بدهند. علاوه بر اینکه ممکن است این موارد جعلی و ساختگی باشد در موارد درست هم روزنامه های طیف مقابل به سفارش اطلاعاتی ها مطلبی را نوشته اند یا اینکه دست کاری در خبر صورت گرفته. اساسا باید در نظر داشت که هر خبری که بازجو به شما می دهد باید برعکس خوانده شود و دقیقا برداشتی در نقطه مقابل خواست بازجو از آن شود. زیرا در این موارد بازجو با غرض خاصی خبر را به شما داده است.

در تمام طول بازداشت و بازجویی بر حقوق شهروندی، درخواست ملاقات، تماس با خانواده و تماس تلفنی، داشتن وکیل، داشتن کتاب و روزنامه و استفاده از هواخوری و ... تاکید داشته باشید. به اموری چون استفاده از چشم بند و نگهداری در سلول انفرادی و ... معترض بوده و مکاتبه کنید ولی هرگز درگیر نشوید.

وارد معامله با بازجو ها شده و برای هر کلمه پاسخ که گفتنش را مضر نمی دانید چیزی بخواهید ولی در مورد خواسته ها عقلانی عمل کنید. وارد مجادله نشوید و فقط مباحثه کنید. در عین حال بدانید لزومی ندارد که از آرمان هایت کوتاه بیایید در صورت لزوم از بیان آرمان ها و عقایدتان خودداری کنید. هر سند و مدرکی که به شما داده می شود را با دقت و آرامش مطالعه کنید. در زمان دیدن مدارک و اسناد یا شنیدن مطالبی در مورد آن ها، حالت عادی داشته باشید. با دقت ببینید و بشنوید و مطالعه کنید و وانمود کنید قبلا ندیده اید.

شما در طول بازجویی دائما نمی توانید به انکار و فرار از پاسخ متوسل شوید. بهترین کار در این شرایط این است که به برخی از سوالات بازجو پاسخ دهید ولی نکته اساسی این است که در طول بازجویی اطلاعاتی که شما به بازجو می دهید باید عقب تر از اطلاعاتی باشد که خود بازجوها دارند و در مواردی که فکر می کنید که بازجوها اطلاعات مناسبی دارند در صورت امکان باید مسئله را با دادن اطلاعاتی غلط به انحراف ببرید تا بازجوها به خواسته اشان نرسند. در مسئله اول شما در طول اعترافاتتان و پاسخ به سوالات با مقاومت اولیه و اظهار بی اطلاعی می توانید از میزان اطلاعات بازجوها مطلع شوید و بعد از آنکه آن ها حرف هایی را زدند، شما اعترافاتتان را تنظیم کنید.

هر مسئله ای را می توانید تکذیب کنید و یا نوع آن را تکذیب کنید. مثلا بودن در مکانی را تکذیب کنید یا نوع بودن که رهگذر بوده اید و یا در زمانی دیگر در آنجا بوده اید را عنوان کنید. البته توصیه این است که با زمان به بهترین شکل بازی کنید در زمان هایی که مطمئن هستید شواهدی از نبودن شما در آنجا و یا بودن شما در مکانی دیگر است نام ببرید و بعدا با اشاره به اینکه تحت فشار مجبور به دروغ بوده اید از آن استفاده کنید. اصرار بر بیان زمانی متفاوت از زمان اعلام شده در اعترافات دوستانتان (در بازداشت های چند نفره) می تواند صحت اعرتافات شما و دوستتان را همزمان از بین ببرد.

در طول بازجویی ممکن است شما را با هم پرونده ای ها یا دوستانتان در اتاق بازجویی روبرو کرده و یا مخفیانه شما را به دیدار او برده تا بدون اینکه او بفهمد به صحبت ها و اعترافات تحت فشار او گوش دهید، به این اعترافات توجهی نکنید و تحت تاثیر قرار نگیرید حتی می توانید به او بفهمانید که شما آنجا هستید و نترسد و اعتراف کذب نکند. اطلاعاتی که او در خلال اعترافاتش در حضور شما می گوید تا زمانی که بر زبان شما نیاید در پرونده شما وارد نمی شود.

شما در این شرایط فقط شنوا باشید و خودتان را متاثر از وضعیت دوستتان نشان دهید که نمی دانید چرا این دروغ ها را سر هم می کند. اما باز بر اظهارات خود تاکید کنید. شما می توانید در این ارتباطات با کلمه ای خاص پیام هایی را برسانید. یا طرح انحرافی خود را به دوستانتان منتقل کنید تا آنها نیز به کمک شما بیایند و بازجوها را از اصل ماجرا دورتر دورتر کنند. نکته ی مهم در این مواجهه ها فهمیدن آن است. یعنی شما از حضور دوستتان مطلع شوید. چون معمولا فقط کسی که قرار است بشنود متوجه حضور فرد دیگر می شود و کسی که در حال اعتراف است چیزی متوجه نمی شود. جدای از توصیه ای که بالاتر گفته شد و آن اعتراض به اعترافات فرد گوینده از طرف شنونده بود. راهکار مناسب تر که به دور از اطلاع بازجوها صورت می گیرد این است که گوینده دست به ابتکاری بزند. یعنی گوینده اگر متوجه حضور دوستش شد باید حرف هایش را تغییر دهد و پیام هایی را برساند. یا تحت فشار مجبور به اعترافاتی شده و باز هم می خواهد همان ها را تکرار کند برای کمک به دوستش با ایراد زیاد و با پراکنده گویی اعترافاتش را برای یک بار خراب کند و حرف هایی دیگر بزند تا بازجوها مجبور شوند صحبت های او را اصلاح کنند و در این میان شنونده به حقیقت هم پی ببرد. دادن اطلاعات غلط و انتقال پیام برای بازی دادن بازجوها هم در این موقع باید شکل بگیرد. همه این موارد در گرو شناخت زمان حضور فرد بازداشت شده دوم در اتاق بازجویی است. از علامت های این زمان ها. حضور همزمان چند بازجو که صدای ورود آن ها از در شنیده می شود و اینکه بازجو سوال کننده مدام از شما یک مسئله را می پرسد و با ورود دوستتان با جمله مشابه "خب، می خوام که یم بار دیگه کل جریان را بگی. گفتی که ... ، گفتی که بود و ..." است. یا اینکه گفته می شود که مسدول پرونده یا فردی از فلان جا آمده است و تو برای او هم یک بار کل ماجرا را بگو و بعدش با حاجی حاجی و همین گفتی گفتی و همراه شدن عبارت هایی از سوی بازجوهای دیگه در مورد اینکه "از اون ارتباطت با فلان هم بگو و بچه هاتون را هم سر کار گذاشته بودی و همه را دور زدی و به فکر دیگران نبودی و ..." نیز برای تاثیر بر شما همراه می شود.

ممکن است شما را در طول بازجویی با دیدن صحنه شکنجه دوستان ببرند اعتراض کنید ولی تحت تاثیر قرار نگیرید چون این یک شگرد است و ربطی به اعتراف و همکاری شما ندارد و در صورت لزوم با آن فرد برخورد و شکنجه صورت می پذیرد همانگونه که در مورد شما نیز این امکان وجود دارد.

مسئول نوشتن پاسخ ها شما هستید و مسئولیت پاسخ ها علاوه بر شما گریبان دوستانتان را هم خواهد گرفت. تحت تاثیر بازجو قرار نگیرید. به دیکته کردن بازجو اعتراض کنید که در برگه پاسخ می نویسم که شما گفته اید من این جمله را بنویسم و بگذارد خودتان بنویسید. تاکید کنید که خودتان با ادبیات و جملات خود پاسخ ها را می نویسید.

بازجو قبل از نوشتن پاسخ جواب را با شما چک می کند. دقت کنید ولی بدون بروز درگیری و جدل نهایتا پاسخ مورد نظر را بر روی برگه بازجویی بنویسید. او دوست دارد علاوه بر پاسخ مورد نظر ادبیات پاسخ مورد نظر هم منطبق بر خواسته اش باشد. در این مورد بسیار دقت کنید. هرگز اجازه دیکته مطلبی را به او ندهید.

بازجوها در طول بازجویی به صورت تلقینی در پی القای برخی مسائل به شما هستند. در این مورد بسیار دقت کنید. سوالاتی که از شما پرسیده می شود معمولا دربرگیرنده اتهام یا برخی مسائل دیگر هم هست. یعنی از زمان جلسه مجموعه شما با عنوان گروهک غیرقانونی یا بیان قصد خاصی در آن جلسه اشاره می برند. شما در این موارد مسائل دیگر را به صراحت رد کنید و فقط سوال اصلی را پاسخ دهید. این مسئله در مورد ارتباط شما با افراد هم صورت می گیرد. یعنی فردی را به عنوانی در سوال می خواند و از شما در رابطه با ارتباط شما با آن فرد سوال می شود که شما باید آن عنوان و اتهام طرح شده به فرد را رد کنید. به طور مثال سوال می شود که شما با نشریه غیرقانونی فلان که بارها به مقدسات یا رهبری توهین کرده همکاری داشته اید و که اگر شما می خواهید بنویسید همکاری داشته اید باید حتما بگویید که این نشریه غیرقانونی نیست و توهینی هم به کسی نداشته. یا از شما سوال می شود شما در جلسه برنامه ریزی برایی براندازی گروهک صد انقلاب فلان (حزب یا جریانی دانشجویی مثل تحکیم و مشارکت و ...) در تاریخ فلان حضور داشته اید، دلیل حضور خودتان را بنویسید که شما اگر دلیل حضورتان را در نوشتید باید حتما به این موارد که مجموعه مورد نظر ضد انقلاب و غیرقانونی نیست اشاره کرده و بگویید جلسه براندازیو از این دست نبوده و جلسه ای عادی بوده. یا از شما از ارتباط با دوستی می پرسندکه در سوال او از اعضا یا سرشاخه های گروهی چون مجاهدین و پژاک و جندالله و ... نام برده شده است، شما در صورت توضیح نحوه ارتباط به عدم عضویت دوستتان یا عدم اطلاعتان حتما اشاره کنید. اگر حاضر به نوشتن ردیه بر قسمت هایی از سوال بازجو نیستید حداقل اظهار بی اطلاعی از دلایل موضوع (جلسه، هدف نشر، متن منتشره و ...) را بیان کنید.

از برخی عبارت ها چون دقیقا یادم نمی آید، احتمالا، شاید، ممکنه، به نظرم و ... استفاده کنید و مطلبی را به قطعیت بیان نکنید. در صورت تکرار موضوع با همین قیدها مطلب را با تفاوت هایی بنویسید و اگر بازجو علت تفاوت را پرسید بر اینکه دقیقا یادتان نیست تاکید کنید.

از مسئله فراموشی و بی اطلاعی مکررا در طول بازجویی استفاده کنید. بگویید فلان چیز را فراموش کرده ام یا یادم نمی آید که چه جمله ای گفته شد و .. و یا اصلا نبوده ام، خبر ندارم و ... . در ادامه بازجویی با بیانی دیگر از همین مسئله و تاکید بر فراموشی و احتمال وجود مسئله ای دیگر و اینکه حقیقت چیز دیگری باشد صحت اعترافات خود را زیر سوال ببرید.

در مرحله بازپرسی کلیه اتهامات را رد کرده و تمامی اظهارات خود را تحت فشار و شکنجه و در شرایط غیر عادی بنامید. ممکن است برای جلوگیری از رد کردن تمامی اعترافا شما در اتاق بازجویی و اینکه شما اعترافات را رد نکنید بازجویی و بازپرسی را ادغام کنند. یعنی در فضای اتاق بازجویی و در حالی که بازجو در پشت سر شما که او را نبینید ایستاده. بازپرس مقابل شما قرار بگیرد و سوالاتی پرسیده و حتی دفاع آخر را از شما اخذ کند. باید توجه داشته باشید این موقعیت برای شما تکرار نخواهد شد. در مقابل بازجو سعی نید مسائلی را که قصد داشته اید به بازپرس بگویید را تکرار کنید. اگر بازجو شاکی شد و حرف شما را قطع کرد شما اعتراض کنید. گرچند احتمالا بازجو موفق خواهد شد مانع رد اظهارات شما شود ولی نتوانسته پرونده را آنگونه که می خواسته پیش ببرد و شکستی برای او محسوب می شود. در این مواقع ممکن است که حتی بازجو به جای شما به بازپرس پاسخ سوالات را دهد که شما اعرتاض کنید که من باید بگویم یا ایشان و با دقت و بدون اینکه تمرکزتان را به دلیل رفتارهای بازجو از دست بدهید مطالب را بگویید و بعد پس از مطالعه امضا کنید و در صورت لزوم قسمت هایی را حذف یا اضافه کنید. این حق شما خواهد بود.

از هرگونه مصاحبه تلویزیونی بپرهیزید و در صورت اجبار به بیانات متضاد و متناقض و درهم و مبهم گویی بپردازید. مسئله ای که در طول دوران بازداشت و به خصوص به دلیل حضور طولانی در انفرادی وجود دارد این است که شما بعد از مدتی تحت تاثیر بازجوهایتان قرار می گیرید. به دلیل عدم دسترسی به اخبار و نبود امکان تحلیل از شرایط و همچنین ضعیف شدن حافظه و تحریک روحیه این مسئله تشدید می شود. بنابراین شما باید با در نظر گرفتن وابستگی به بازجو و نگهبان ها به عنوان تنها افرادی که می بینید و با شما از دنیای بیرون صحبت می کنند مراقب تاثیرپذیری از خبرها و حرف های آن ها باشید. شما برای اینکه در طول بازجویی و پس از آن به ویژه در مورد وعده های بازجو پیرامون آزادی و کمک به شما و دوستانتان دچار مشکل نشوید بارها و بارها در طول بازداشت وضعیت خود و گذشته و اعتقادات خود را مرود کنید و این را ملکه ذهن داشته باشید که بازجو با شما صادق نیست. اما این یک حقیقت انکار ناپذیر است که فرد بازداشت شده در روزهای سخت انفرادیو اتاق های بازجویی (بخوانید شکنجه) درصدی به بازجوها وابسته می شود.

در مورد دوستانتان و دیگران هرگز به دادن اطلاعات نپردازید و تک نویسی نکنید. در صورتی که برگه تک نویسی به شما دادند به چرت و پرت نویسی بپردازید که هیچ اطلاعات خاصی در مورد فرد در آن داده نشود. مثلا یا به ذکر بیوگرافی کودکانه ای چون ایشان پسری 20 ساله، مجرد، خوش تیپ، دارای قد متوسط، درسهایش خوب است و ... پرداخته یا به هذیان گویی در مورد وی بپردازید.

اگر در مورد خاصی اعتراف خاصی کردید. یا نام از کسی بردید و یا در تک نویسی علیه کسی به هر دلیلی اعم از از دست دادن تمرکز و اشتباه و القای بازجو و ... مطلبی را بیان کردید که از آن رضایت ندارید، زیاد خودتان را سرزنش نکنید. در ادامه سعی کنید تمرکزتان را به دست آورید و اگر امکانش فراهم شد آن را جبران کنید ولی اگر شرایطش فراهم نشد با سرزنش خود فقط به بازجوها کمک خواهید کرد. زندان جای سرزنش کردن و باختن به خود نیست. اتاق بازجوییو سلول انفرادی بسیار شرایط سختی دارد که مسلما یک روز تحمل کردن آن هم قابل ارج است. نگران قضاوت دیگران در مورد خود نباشید و روحیه خودتان را از دست ندهید.

در صورت لزوم به بحث در مواردی که تخصص دارید بپردازید و در مسائلی که تسلط ندارید به اظهار خاصی نپردازید و توصیه می شود به جای بحث در مورد افراد به بحث های پرت بپردازید مثلا در باره اوضاع کشور آن گونه که ملت در تاکسی و اتوبوس با هم بحث می کنند.

اگر از دستگاه دروغ سنج و ... در اتاق بازجویی استفاده شد نتایج آن را نپذیرید ولی با بازجوها در این زمینه وارد بازی شوید.

از شگرد تکذیب و انکار به جا و به تعداد استفاده کنید به شکلی که لوث نشده و قابل استناد باشد. از ایستادن طولانی مدت و یا خواسته های تحقیر آمیز و غیرعقلانی بازجوها سرباز بزنید و توجهی نکنید تا آن ها ادامه ندهند. از ایستادن طولانی مدت با نشستن اعتراضی جلوگیری کنید و در ساعات طولانی و یا در حال خستگی به سوالات پاسخ ندهید و خواهان استراحت شوید که احتمال اشتباه زیاد می شود.

در صورت شکنجه مقاومت نکنید و خود را سریع به زمین انداخته و از حال بروید که بیشتر کتک نخورید. از عباراتی چون بازجویی فنی و ... تصور ویژه ای نداشته باشید و با همه سختی آن ها را بپذیرید به این امید که شرایط شما بهتر شود. از جابه جایی و یا همبند کردن شما با افراد مجهول و ناشناخته هراسی نداشته باشید و تمام حواس خود را جمع کنید که مشکلی پیش نیاید.

بازجوها در شرایط عادی که حکمی از بالا نگرفته باشند تا مرزی که آثار شکنجه پس از چند روز از بین برود به شکنجه و ضرب و شتم شما می پردازند آن ها در قبال جان شما مسئول مقامات بالاترشان هستند از این مسئله استفاده کنید. کوچکترین شکنجه ها را به بهداری اطلاع دهید.

زیاد و بدون اطلاع از قرص و داروهایی که به شما داده می شود استفاده نکنید. به ویژه در مورد مسکن ها بیشتر احتیاط کنید.

علاوه بر بازجوها در زندان به هیچ کس اعتماد نکنید. به نگهبان ها، افراد ناشناسی که ممکن است با آن ها برخورد کنید و مسئولین زندان و حتی هم بندی هایی که می دانید در رابطه با مسئله ای سیاسی بازداشت شده اند.

این وطن فروشان را به پلیس و دستگاه اطلاعات آلمان معرفی کنید .





در اعتراض ایرانیان ساکن برلین به جنایات حکومت علیه ملت ، مزدوران وابسته به سفارت بمقابله با جوانان معترض پرداختند و آنان را مورد ضرب و شتم قرار دادند . جالب ست که تعدادی از این مزدوران ادعای مخالفت با حکومت جمهوری اسلامی را داشته و به همین واسطه اجازه اقامت در آلمان را کسب نموده اند ، اما با حضور جوانان ایرانی در مراسم وابسته به سفارت جمهوری اسلامی و اعلام اعتراض به جنایات رژیم ، این افراد وقیحانه جانب حکومت اسلامی را گرفته و جوانان معترض به وقایع عاشورا را کتک زده و از مجمع ایرانیان ( وابسته به سفارت جمهوری اسلامی در برلین ) بیرون کردند .
با پخش فیلم این واقعه ( اعتراض به وقایع عاشورا در ایران ) و مقابله مزدوران با ایرانیان هوادار جنبش سبز از تلویزیون ایرانیان برلین ، سرسپردگان رژیم و وابستگان به سفارت جمهوری اسلامی به هراس افتاده اند ، گویی پول سفارت برای خودفروشی اینان زیاد هم خوش یمن نبوده و مانع از رسوایی آنان نشده است !
( آن آخونده – حاج علی اکبری – از ایران برای روضه خوانی به آلمان رفته بود و ایشان رییس اسبق سازمان به اصطلاح جوانان بودند ولی اکنون به شغل شریف !!! سردسته چماغداران ارتقا پیدا کرده اند)



عکس خاتمی در کنار اهرام مصر

عکس های شکنجه زن سعید امامی


سعید امامی این سخنرانی را در سال 1375 در دانشگاه همدان در برابر جمعی از بسیجی های دانشجونما ایراد کرد . وی در این زمان معاون امنیتی علی فلاحیان و از مشاوران حوزه وزارتی , وزارت اطلاعات بود . در این سخنرانی سعید امامی خط و مشی وزارت اطلاعات در رابطه با نحوه برخورد با اپوزیسیون را به روشنی مطرح میکند و همچنین از روشها و تاکتیکهای وزارت اطلاعات در برخورد با مسایل امنیتی پرده بر میدارد .

بخش اول

بخش دوم











این فیلم توسط خود بازجویان بصورت مخفیانه گرفته شده است

کل فیلم با فرمت RealPlayer حجم 21 مگابایت

http://images.indymedia.org/imc/uk/iran_full_edit_smalldownl.rm




فهیمه دری نوگورانی زن سعید امامی (اسلامی)
در فیلم میبینید که آنقدر به کف پایش شلاق زده اند که نمیتواند بدرستی راه برود



“احمد شیخها” معروف به “احمد نیاکان” مشهور به “تفتازانی”؛
و فهیمه دری نوگورانی زن سعید امامی (اسلامی)
در اینجا بازجویان با هم چانه میزنند که زن سعید امامی 50 ضربه شلاق بخورد یا 70 تا یا بیشتر یا اقرار کند که به اسراییل رفته و روابط نامشروع ( با مصطفی کاظمی و دیگران) داشته و ...



با دایره مشخص شده : “علی اکبر باوند” معروف به “مجتبی بابایی” مشهور به “امیری”؛



ایستاده سمت چپ : “جواد عباسی کنگوری” معروف به “آزاده” مشهور به “آملی”؛
نشسته : فهیمه دری نوگورانی زن سعید امامی (اسلامی)
ایستاده سمت راست :“احمد شیخها” معروف به “احمد نیاکان” مشهور به “تفتازانی”؛
در اینجا بازجویان میخواهند زن سعید امامی را به اطاق شکنجه ببرند و فهیمه نوگورانی به
آنها التماس میکند



ایستاده سمت راست :“جواد عباسی کنگوری” معروف به “آزاده” مشهور به “آملی”؛
در اینجا بازجویان میخواهند زن سعید امامی را به اطاق شکنجه ببرند و فهیمه نوگورانی به آنها التماس میکند



نشسته از پشت سر:“جواد عباسی کنگوری” معروف به “آزاده” مشهور به “آملی”؛
نشسته روبرو:فهیمه دری نوگورانی زن سعید امامی (اسلامی)



نشسته از پشت سر:“جواد عباسی کنگوری” معروف به “آزاده” مشهور به “آملی”؛
نشسته روبرو:فهیمه دری نوگورانی زن سعید امامی (اسلامی)
در فیلم میبینید که جواد آزاده زن سعید امامی را ماده سوسک خطاب میکند و دایما وی را با دمپایی میزند



یکی از ماموران تاریخ مصرف گذشته وزارت اطلاعات



یکی از ماموران تاریخ مصرف گذشته وزارت اطلاعات



یکی از ماموران تاریخ مصرف گذشته وزارت اطلاعات



یکی از ماموران تاریخ مصرف گذشته وزارت اطلاعات



مصطفی موسوی ( کاظمی ) از معاونان و کارمندان ارشد وزارت اطلاعات و همدست و
معاون سعید امامی درانجام قتلهای زنجیره ای



سعید امامی ( اسلامی ) معاون امنیتی و قائم مقام و مشاور ویژه وزارت اطلاعات
فرمانده عملیات و سرپل قتلهای زنجیره ای



سعید امامی ( اسلامی ) معاون امنیتی و قائم مقام و مشاور ویژه وزارت اطلاعات
وفرمانده عملیات و سرپل قتلهای زنجیره ای



قبرسعید امامی ( اسلامی ) معاون امنیتی و قائم مقام و مشاور ویژه وزارت اطلاعات و
فرمانده عملیات و سرپل قتلهای زنجیره ای
-
-
-
-
-
عکس ماموران وزارت اطلاعات ...... عکس سعید امامی ( اسلامی ) ..... عکس مصطفی موسوی ( کاظمی ) .... عکس فهیمه دری نوگورانی زن سعید امامی (اسلامی) .... عکس “احمد شیخها” معروف به “احمد نیاکان” مشهور به “تفتازانی”؛ .... عکس “علی اکبر باوند” معروف به “مجتبی بابایی” مشهور به “امیری”؛ ..... عکس “جواد عباسی کنگوری” معروف به “آزاده” مشهور به “آملی”؛ .... عکس ماموران وزارت اطلاعات ...... عکس سعید امامی ( اسلامی ) ..... عکس مصطفی موسوی ( کاظمی ) .... عکس فهیمه دری نوگورانی زن سعید امامی (اسلامی) .... عکس “احمد شیخها” معروف به “احمد نیاکان” مشهور به “تفتازانی”؛ .... عکس “علی اکبر باوند” معروف به “مجتبی بابایی” مشهور به “امیری”؛ ..... عکس “جواد عباسی کنگوری” معروف به “آزاده” مشهور به “آملی”؛ .... عکس ماموران وزارت اطلاعات ...... عکس سعید امامی ( اسلامی ) ..... عکس مصطفی موسوی ( کاظمی ) .... عکس فهیمه دری نوگورانی زن سعید امامی (اسلامی) .... عکس “احمد شیخها” معروف به “احمد نیاکان” مشهور به “تفتازانی”؛ .... عکس “علی اکبر باوند” معروف به “مجتبی بابایی” مشهور به “امیری”؛ ..... عکس “جواد عباسی کنگوری” معروف به “آزاده” مشهور به “آملی”؛ ....