عکس هایی از زنده یاد مصطفی غنیان - از شهدای آزادیخواهی

شهید مصطفی غنیان، دانشجوی 26 ساله مقطع كارشناسی ارشد مهندسی معماری بود که در شب 27 خرداد، اولین چهارشنبه پس از انتخابات، در حال گفتن تكبیر بر روی پشت بام ساختمانی 8 طبقه در محله سعادت‏آباد تهران، به ضرب گلوله‏ای به شهادت رسید.






نقش جنگ روانی در سازمانهای اطلاعاتی



سازمانهای عملیات روانی و اهدافشان

در تمامی سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی بخشی بنام عملیات ( جنگ ) روانی وجود دارد که در این بخش مجموعه ای از نخبگان و اساتید روانشناسی و جامعه شناسی و روانشناسی اجتماعی و کارشناسان علوم سیاسی و رسانه ای و.... وجود دارند . هدف این سازمانها تاثیر گذاری بر روی افکار عمومی و آرا و تفکرات نخبگان و سیاسیون و هدایت این افکار و اندیشه ها در جهت اتخاذ تصمیمات مورد نظر میباشد ( در کشور مطبوع ودر سایر کشورها ) . این ادارات از هر گونه ابزار و وسیله ای که بشود با آن افکار هدف را تحت کنترل گرفت استفاده میکند ( مثل رادیو و تلویزیون و کانالهای ماهواره ای و سایتها و وبلاگها و اتاقهای گفتگو و روزنامه ها و مجلات و بلوتوث و شبنامه و دیوار نویسی و سخنرانی نخبگان و اندیشمندان و خطبا و ائمه نماز جمعه .... ) .

ساختار سازمانهای عملیات روانی

این ادارات از دوبخش مجزا و مرتبط باهم تحت عنوان بخش تک ( حمله روانی ) و بخش پاتک ( ضد حمله یا دفاع روانی ) تشکیل شده است اگر عرصه مقابله روانی را به یک میدان جنگ تشبیه کنیم نیروهای تک ( حمله روانی ) همانند نیروهای مخصوص ( تکاوران ) و یگان زرهی آفندی (تانکهای تیز رو) و قواصها و تفنگداران دریایی و هواپیماهای بمب افکن باید به نقاط حساس و استراتژیک دشمن حمله کنند و باعث ایجاد اختلال در آرایش نظامی و لجستیک و فرماندهی حریف شوند در حکومت اسلامی این وظیفه بعهده روزنامه کیهان و خبرگزاری فارس و ایرنا و سایتهای امثال رجانیوز واکثر بخشهای خبری صدا و سیما مخصوصا 30/20 کانال دو و خبر 20 شبکه خبر میباشد این ابزارهای رسانه ای معمولا تابو شکن هستند ( البته تابوهای حریف را میشکنند ) واز هرگونه رفتار و اعمالی که آنها را به اهدافشان نزدیکتر کند چشم پوشی نمی کنند ( هدف وسیله را توجیه میکند ) بعد از اینکه یگان تک روانی عملیاتش را به اتمام رساند ( البته بصورت موضعی و موقت تا ماموریت بعدی ) یگان پاتک روانی برای جلوگیری از حمله متقابل دشمن سوارکار میشود ( یگان پاتک روانی را نیز میشود به یگانهای پیاده و زرهی و توپخانه و ناوشکنها و هواپیماهای شکاری تشبیه کرد ) . یگان پاتک روانی حکومت اسلامی : سخنرانی های سید علی خامنه ای و خطبای نماز جمعه و سران اقتدار گرایان و کلیه برنامه های تحلیلی و گزارشی صدا و سیما و روزنامه های ایران و رسالت – که در عمیات تک روانی نیز شرکت دارند - سایتهایی مثل تابناک و الف و..... نام برد .

تاکتیکهای جنگ روانی

1- تاکتیک نشتهای هدایت شده : افشاگری کنترل شده اطلاعات محرمانه و طبقه بندی شده برای مدیریت عکس العمل حریف و تضعیف مواضعش ( مثال افشای رابطه کشور اسراییل با بعضی از کشورهای اسلامی توسط موساد )

2- تاکتیک انکار : تکذیب و غیر واقعی خواندن حوادث روی داده ( واقعی ) برای خرید زمان در جهت مدیریت و کنترل بحران و یا انکار یک رویداد برای رفع مسولیت از خود ( مثال : تکذیب تجاوز به بازداشت شدگان کهریزک توسط لاریجانی و سایر سران اقتدار گرا و یا ماجراهای واتر گیت و ایران کنترا )

3- تاکتیک مجاری دوگانه : ارسال پیامهای متناقض برای درک واکنش حریف و خرید زمان ( مثال : پرونده هسته ای ایران - وزارت خارج : مذاکره میکنیم .... سپاه پاسداران : غنی سازی را متوقف نمیکنیم )

4- تاکتیک تبخیر : انتشار شایعات بی اساس برای کم کردن حقایق ( مثال : انتشار شایعه کشته شده نوجوان 12 ساله در بهشت زهرا و سپس افشای این دروغ توسط خود حکومت برای تحت شعاع قرار دادن سایر حقایق )

5- تاکتیک موجی : انتشار پر حجم اطلاعات در مورد یک واقعه ( یا نقیض همان واقعه ) برای غرق کردن ذهن کنجکاو افکار عمومی ( مثال : بحث عدم تقلب در انتخابات اخیر در تمامی برنامه های صدا و سیما و روزنامه ها و سایتها و خبرگزاری های حکومتی و خطبه های نماز جمعه و مصاحبه ها با افراد شاخص در جهت اقناع افکار عمومی مبنی بر تقلبی نبودن انتخاب محمود احمدی نژاد به ریاست جمهوری )

6- تاکتیک قطره چکانی : افشای ذره ذره اطلاعات به رسانه ها در جهت خسته و بی تفاوت کردن افکار عمومی نسبت به یک واقعه ( مثال : افشای جنایات کهریزک - خامنه ای زندان کهریزک را میبندد آنگاه اذهان عمومی کنجکاو میشود که در آنجا چه اتفاقی افتاده است و بعد از آن تاکتیک قطره چکانی بصورت پاس کاری بین سردار رادان و احمدی مقدم اجرا میشود - بصورت تکذیب . تایید . تخفیف . تایید و ... - و سرانجام آن جنایت ها به رفتار خارج از عرف 12 نفر از پرسنل زندان کهریزک تقلیل می یابد وعنوان میشود جانباخته گان نه بر اثر شکنجه که بدلیل مننژیت کشته شده اند ! )

7- تاکتیک مجاری مخفی : افشاگری رسانه های گروهی خاص که از منبع نامشخص اطلاعات افشاگرایانه دریافت میکنند . ( مثال : انتشار صحبتهای جلسات اصلاح طلبان که توسط اطلاعات سپاه یا وزارت اطلاعات شنود شده است توسط روزنامه کیهان یا خبرگزاری فارس )

روشهای مقابله با جنگ روانی :

بهترین روش برای مقابله با جنگ روانی این است که , قبل از اینکه دشمن بخواهد با استفاده از تاکتیک های بالا بر علیه شما وارد عملیات روانی شود شما پیش دستی کرده و همان روشها را برعلیه خودش اجرا کنید یعنی همیشه در موضع تهاجمی باشید نه تدافعی .

اسناد تازه منتشر شده از جنایت بازداشتگاه کهریزک + عکس اسناد


جـــــــرس: متن کامل کیفرخواست متهمان کهریزک با امضای معاون دادستان نظامی تهران عباس پارساپور به شماره ۴٧٠٣/٨٨ مورخ ٢۵ آذر ۱٣٨٨در ٢٧ صفحه اخیرا در اختیار جرس قرار گرفته است. در این کیفرخواست نام ۱٢ نفر به عنوان متهم به چشم می خورد؛۱۱ نظامی و یک غیرنظامی از اراذل و اوباش همکار نیروی انتظامی! بالاترین متهم پرونده فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ است و اگر چه نام چند نفر از مقامات عالی رتبه قضائی در کیفرخواست ذکر شده، اما ظاهرا این آمرین به عنوان متهم به رسمیت شناخته نشده اند. این کیفرخواست تنها عاملین و مجریان را دربرمی گیرد و به لحاظ سازمانی مجاز به پرداختن به آمرین نبوده است. نکته مهم دیگر اینکه این کیفرخواست تنها بر اساس شکایت شکنجه شدگان شکل گرفته است و از شکایت دادستان کل کشور و مدعی العموم در آن خبری نیست. معنای غیبت معنی دار مدعی العموم در این کیفرخواست این است که نظام از این متهمین شکایتی ندارد، چرا که عاملین انجام وظیفه کرده اند نه خودسری و تجری. در این زمینه اسناد دیگری نیز در اختیار جرس قرار گرفته است که بتدریج منتشر خواهد شد. جرس از کلیه حقوقدانان و وکلا دعوت به تحلیل حقوق اسناد کهریزک می کند. کهریزک آینه قضاوت و عدالت جمهوری اسلامی است.

"در هنگام پذیرش در بازداشتگاه کهریزک، تمام متهمان باید در انظار سایرین عریان شده و بعضا به صورت طولانی به همان صورت نگاه داشته می شدند...لباسهای زیر آنان اخذ و دور ریخته می شد و لباس های رویشان را به صورت وارونه به تن آنان می پوشاندند... اوباش و اراذل مستقر در بازداشتگاه نیز، به صورت نیمه عریان و عریان، در میان بازداشت شدگان حوادث بعد از انتخابات تردد می کردند و به آزار آنان می پرداختند... با دستور مقامات مافوق، یکی از بازداشت شدگان توسط ماموران به مدت ده ساعت بدون آب و غذا در گودالی تا کمر مدفون گردیده و مورد آزار قرار گرفته بود... با وجود فصل تابستان و گرمای طاقت فرسا، بازداشت شدگان حوادث بعد از انتخابات را به ۴ دسته تقسیم کرده و در قفس های مخصوصِ نگهداری اوباش و اراذل می انداختند... طبق اسناد موجود، فضای کافی حتی برای نشستن وجود نداشت و بیشتر این بازداشت شدگان، به طور ایستاده شب را به روز می رساندند... برای تمام افراد، تنها دو دستشویی موجود بود که یکی از آنها خراب و دیگری فاقد درب بود و بازداشتی ها به صورت پابرهنه در تمام محیط از جمله دستشویی تردد می کردند... تمامی بازداشتی ها دچار بیماریهای عفونی چشم شدند... ضرب و شتم مداوم با باتوم ، مشت و لگد، لوله، و برخوردهای فیزیکی خشن در گرمای شدید تابستان، سبب آن شده بود که بسیاری از بازداشتی های حوادث اخیر، دچار ضعف و غش و از هوش رفتگی شوند..."

با گذشت بیش از ۱۶ ماه از تعطیلی بازداشتگاه «کهـــریزک» و سپری شدن چندین ماه از ارائه گزارش کمیتۀ ویژۀ مجلس پیرامون حوادث و رخدادهای آن بازداشتگاه - که منجر به جانباختن تعدادی از بازداشت شدگان اعتراضات بعد از انتخابات شده بود- اینک دادنامه و کیفرخواست متهمان رده های مختلفِ این پروندۀ ملی، توسط منابع خبری در اختیار رسانه ها قرار گرفت.

چندی پیش معاون حقوقی و قضایی سازمان قضایی نیروهای مسلح، درباره آخرین وضعیت پرونده حادثه بازداشتگاه كهریزک گفته بود: از دیدگاه ما رسیدگی به پرونده كهریزک به اتمام رسیده و این پرونده طبق روال سایر پرونده‌ها، در حال ارسال به دیوان عالی كشور برای تجدیدنظر است.

گفتنی است در جریان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸، تعداد زیادی از بازداشت شدگان اعتراضات ۱۸ تیر ماه، به دستور مقامات امنیتی و قضایی وقت- چون قاضی سعید مرتضوی، دادستان وقت تهران- به بازداشتگاه مخوف کهریزک (واقع در جنوب تهران) منتقل شدند که در آنجا مورد ضرب و جرح و شکنجه قرار گرفته و گروهی از آنان بر اثر شدت شکنجه ها جان باختند. مقامات ذیربط، بویژه دادستان وقت تهران، "مننژیت و بیماری" را عامل فوت آنان اعلام کردند، که این نظر قویا توسط پزشکی قانونی کشور رد شد.

سازمان قضایی نیروهای مسلح نیز، ۹ تیر (۳۰ ژوئن) امسال، دو تن از ماموران نیروی انتظامی را مسئول قتل سه بازداشتی (امیر جوادی فر، محسن روح الامینی و محمد کامرانی) شناخت و آنها را علاوه بر "قصاص نفس"، به تحمل حبس، انفصال موقت از خدمت، پرداخت جزای نقدی، تحمل شلاق تعزیری و پرداخت دیه هم محکوم نمود. همزمان ۹ مامور انتظامی و متهم دیگر پرونده نیز، به تحمل مجازات هایی چون تحمل حبس، پرداخت دیه و جزای نقدی، انفصال موقت از خدمت و تحمل شلاق محکوم شدند. اما بلافاصله بعد از اعلام این خبر، عضو کمیته ویژه مجلس در پیگیری حوادث بعد از انتخابات اعلام اسامی متهمان و محکومان پرونده کهریزک را در مقطع فعلی خلاف قانون دانست.

در همین راستا، روز یکشنبه ٢٨ آذرماه ٨٩، پس از ماهها فراز و نشیب، منابع خبریِ توانستند دادنامه و کیفرخواست ٢٧ صفحه ای برخی از متهمان این پروندۀ ملی را در اختیار رسانه ها قرار دهند.

به گزارش جرس، طی دادنامه و کیفرخواستی تنظیمی در سازمان قضایی نیروهای مسلح که تاریخ آن ٢۵ آذرماه ٨٨ ذکر شده، ضمن شرح سابقه و وضعیت غیر انسانی و اسفناک بازداشتگاه کهریزک، به گوشه هایی از عملکرد و اقدامات ۱٢ متهم پرونده - که ۱۱ تن از آنان مامور نیروی انتظامی می باشند- بر اساس اعترافات متهمین اشاره شده و خاطرنشان گردیده که خشونت، ایراد ضرب و جرح و آزار متهمان، "رویه ای جاری" در آن بازداشتگاه بوده است.

در این کیفرخواست که متهمین "بر اساس اقاریر و اعترافات"، به "قتل" و "مشارکت در قتل" از طریق ایراد ضرب و جرح، شکنجه و آزار بازداشت شدگان، محروم نمودن زندانیان از حقوق اولیه، ارائه گزارش خلاف واقع و تهدید شاکیان پرونده متهم شده اند، موقعیت سازمانی و اتهاماتِ سرتیپ عزیزالله رجب زاده، سرهنگ فرج کمیجانی، استوار محمد خمیس آبادی، استوار ابراهیم محمدیان، سرهنگ روانبخش فلاح، سرهنگ محمد عامریان، ستوان سوم سید کاظم گنج بخش، استوار اکبر رهسپار، استوار دوم حمید زندی، استوار دوم مجید وروایی و گروهبان دوم مهدی حسینی فر شرح داده شده است.

علاوه بر این افراد، لباس شخصی محمدرضا کرمی، که از اوباش و اراذل باسابقه بوده و توسط مسئولین بازداشتگاه بعنوان «مسئولِ بند» منصوب شده و در آزار و قتل بازداشتی ها نقش جدی داشته نیز، مورد اشاره قرار گرفته است.

در بند چهارم کیفرخواست، در شرح جزئیات فوتِ جانباختگان، ضمن تایید کامل ضرب و جرح های وارده، به نقل از کارشناسان پزشکی قانونی آورده است "مرحوم محسن روح الامینی ٢۵ ساله، به دنبال استرس های فیزیکی و روحی شامل ضربات متعدد جسمانی و شرایط بد نگهداری، دچار یک واکنش التهابی سیستماتیک و نارسایی در ارگان های حیاتی شده و فوت می نماید... مرحوم امیرجوادی فر ٢۵ ساله، طبق نظر گروه کارشناسان پزشکی قانونی، بر اثر ضربات ناشی از اصابت جسم سخت و مجموع صدمات وارده در راه انتقال از کهریزک به اوین فوت می کند... مرحوم محمد کامرانی ۱٨ ساله، بر اثر شدت ضربات ناشی از جسم سخت، دچار آسیب در نسوج و همچنین نارسایی کلیوی شده و بعد از انتقال به بیمارستان، فوت می کند..."

در بخش دیگری از این کیفرخواست همچنین به رامین پوراندرجانی، پزشک بازداشتگاه کهریزک که بعد از چندی به صورت مشکوک فوت می کند، نیز اشاره شده، که براساس اعترافات متهمین، وی و پزشک مافوقش، از امضای گزارش خلاف و اعلام مرگ متهمین به دلیل بیماری مننژیت امتناع می کنند تا درنهایت گزارش خلاف با امضایِ خودِ متهمین امضا شده و به مقامات قضایی ارسال گردید.

نکته حائز اهمیت دیگر در این قسمت از کیفرخواست، آمریت و نقش سعید مرتضوی، دادستان وقت تهران می باشد که آمده است "بعد از امتناع دکتر پوراندرجانی و مافوقش (دکتر فرهمندپور) از امضای گزارش خلاف در مورد علت مرگِ بازداشتی ها، نامه ای توسط سعید مرتضوی تنظیم، دیکته و به ماموران داده می شود، که مرتضوی گفته بود بدلیل مصلحت، باید چنین گزارشی را به مراجع قضایی ارائه دهند و فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ نیز، دستور همکاری در این زمینه صادر می کند..."

ماموران ذیربط در گزارش خلاف واقع خود آورده بودند "بر اساس اعلام بیمارستان مهر، شهدای تجریش و لقمان، هر سه متهم بر اثر بیماری مننژیت فوت نموده و هیچگونه ضرب و شتمی در خصوص آنها در بازداشتگاه صورت نگرفته است..."

همچنین موضوع آمریت و نقش «حداد»، معاون امنیت دادستانی تهران، در دستور به اعزام بازداشت شدگانِ روز ۱٨ تیر به کهریزک، مورد اشاره قرار گرفته است.

از نکات قابل توجه دیگر اینکه، برخلاف آنچه قبلا اعلام شده بود که دهها تن از بازداشت شدگانِ اعتراضاتِ ۱٨ تیر ٨٨ به کهریزک اعزام شده اند، مشخص گردید، گروه زیادی از معترضینِ حوادث بعد از انتخابات (قبل از ۱٨ تیر) به آن محل اعزام و بر اساس موارد مندرج، در بند اوباش و اراذل مورد آزار و اذیت و شکنجه های خاص قرار می گرفتند، که آزار جراحت و صدمات وارده به بازداشت شدگان حوادث بعد از انتخابات که در کهریزک نگهداری می شدند، تا ماهها پس از آزادی و تشکیلِ این پرونده، بر روی بدن آنها باقی مانده بود.

در این کیفرخواست گوشه ای از موارد قابل تامل در مورد نحوۀ شکنجه ها و نقش متهمان و آمران نیز مورد اشاره قرار گرفته است.

جرس توجه خوانندگان را به متن کامل این کیفرخواست که برای نخستین بار منتشر می شود جلب می کند::




























گفتنی است چندی پیش در جریان رسیدگی به این پرونده، شواهد و مستنداتی، نقش بارز و آمریتِ سعید مرتضوی، دادستان سابق تهران، و چند مقام ارشد قضایی دیگر، در فجایع کهریزک را مشخص کرده و سبب تعلیق مرتضوی، حداد، معاونت امنیت داستانی تهران و حیدری فر، دادیار داسرای ویژۀ امنیت شده بود، که بدلیل حمایت برخی نهادهای فراقانونی و همچنین رئیس دولت، دستگاه قضایی "تا کنون" توان برخورد جدی با دانه درشت های پرونده کهریزک را نداشته است.

ماه گذشته دبیر کمیسیون اصل نود مجلس، بابیان اینکه "سعید مرتضوی به دادگاه رفته و پرونده اش در دادسرای کارکنان دولت مفتوح است و از تمام مسئولیت های قضایی نیز معلق می باشد"، خاطرنشان کرده بود "سال ٨۵ آیت الله هاشمی شاهرودی (رئیس وقت دستگاه قضایی) دستور تعطیلی کهریزک را صادر کرده بود، اما مرتضوی اجازه این کار را نمی داد."

مرتضوی هم اکنون از سوی محمود احمدی نژاد، به ریاست ستاد مبارزه با قاچاق ارز و کالا منصوب شده و در حاشیه امنیت قرار دارد.

تنظیم: حمیدرضا تکاپو




کانسرواتیزم چیست ؟


محافظه کاری در ایران، بیشتر به یک فحش سیاسی می ماند تا یک برچست نظری و سیاسی، شاید دلیل آن این است که مخالفین دوم خردادی ها که خود را اصلاح طلب یا رفرمیست می نامیدند، از قضا محافظه کار نامیده شدند و تلقی عمومی اینگونه تصور کرد که محافظه کاری یعنی تندروی خشک مذهبی، مخالفت با رفرم یا اصلاح، بنیادگرایی و یا حتی ریشی شدن و آخوندیسم ! و به نوعی این تلقی غلط به مرور زمان واژه محافظه کاری را بدانجا رساند که در ایران کسی جرات نمیکند با افتخار بگوید من محافظه کارم، چون همراه با این واژه هزار انگ دیگر هم به او می چسپید !

اما از همه اینها گذشته، محافظه کاری چیست و به چه معناست ؟

محفظه کاری (conservatism) مجموعه ای از اندیشه ها و نگره های ( attiude ) سیاسی که نهاد های کهن و ریشه دار را از آنچه نو نیازموده است، ارزشمند تر می شمرد. از اینرو، محافظه کاری بر اهمیت قانون و نظم، پیوستگی، سنت، احتیاط در نو آوری و اهمیت فرادادهای ( traditions ) اجتماعی تکیه می کند و منکر امکان نابودی مطلق شر از روی زمین، است، زیرا ذات بشری را ناقص می داند.
محافظه کاری در سنت سیاسی انگلستان پایگاهی قوی و مشخص دارد. کاربرد عنوان محافظه کار( conservative ) در انگلستان از سال 1835-40 آغاز شد و از آن زمان این عنوان جای عنوان تاریخی « توری » ( tory ) را گرفت، گرچه عنوان اخیر یک سره از رواج نیفتاد.در نظام سیاسی انگلستان، حزب محافظه کار همواره یکی از حزب های بزرگ بوده است و مردانی چون ادموند برک، کالریج، پیل و دیزرائلی در کمال بخشیدن به سنت محافظه کاری سیاسی انگلستان سهمی بزرگ داشته اند.

محافظه کاری هرگز به صورت یک نظام جامع فلسفی تدوین نشده، ولی اصول کلی آن را میتوان به این شرح خلاصه کرد :
محافظه کاری در برابر تندوری ( رادیکالیسم ) و انقلاب خواهی است و این مهمترین و اساسی ترین ویژگی آنست. به نظر یک محافظه کار، انقلابیها و تندورها ( رادیکال ها ) بر اساس هدفهای صرفا نظری و مکتبی می خواهند بسیاری از نهادهای ارزشمند اجتماعی را از میان ببرند. به گفته دیزرائیلی، انقلابیها « نهادهای سیاسی را بر اصول مجرد و علم نظری بنا می کنند، بجای آنکه اجازه دهند که آنها خود از جریان رویدادها بیرون آیند و نیازهای ملت آنها را به طور طبیعی بیافزایند. »
« خطرناکتر از همه این اصول مجرد، باور به کمال مطلق است، زیرا هیچ چیز به اندازه ی نمای خیره کننده آرمان شهر ( یوتوپیا ) برای پیشرفت واقعی زیانبار نیست. سیاست در عمل بسیار ناتوان است و هیج چیز خطرناکتر از به کاربردن زور برای تحقق آرمانها نیست. »

در جوار نظریه ی محدویت میدان عمل دولت، مفهموم جامعه همچون کلی مرکب از اجزاء مستقل قرار دارد. مطابق این نظریه، جامعه بیشتر به یک اندامه ( اورگانیسم ) می ماند تا به یک ماشین. جامعه تاروپود پیچیده ای از روابط بشری است که طرحهای اصلاحی بزرگ و شتابکارانه به آسانی نظم آن را برهم می زند. افزون بر این، جامعه اندامه ایست که سنجه ی رشد آن گذشت زمان و دورانهای تاریخی است و با زمان سنجیده می شود، و سنجه آن ماندگاری است. بنابراین محافظه کاران برای دیرینگی اهمیت فراوان قایلند و هرچه نهادهای اجتماعی دیرینه تر باشند، ماندگاری آنها برای محافظه کاران دلیل اصالت و عمق آنهاست. محافظه کاران همواره چشم به تجربه های فشرده نسل ها دارند و می کوشند با توجه به روح آن تجربه ها امری را اصلاح کنند. ادموند برک می گوید: « من از اصلاح چشم نمی پوشم … در هرچه می کنیم، باید دنباله رو پیشینیانمان باشیم. من باید بازسازی تا حد ممکن نزدیک به سبک بنا انجام دهم. » محافظه کاری از برخورد یکسره روشنفکرانه با امور سیاسی پرهیز دارد. اصول کلی سیاسی و اقتصادی محافظه کاری انگلستان حفظ میراثهای لیبرالیسم، احترام به مالکیت خصوصی و پذیرش درجاتی از نابربراری میان مردمان و کمترین دخالت دولت در جریان اقتصاد و حفظ آزادی های فردی و سنتها و فرادادها ( عرف را گویند ) و نهادهای سیاسی و تاریخی است.

محافظه کاری در ایران نیز قدمت دیرینه ای دارد، زیرا تاریخ ایران تاریخ پر مسمایی است، اما ما در ایران انوع و اقسام محافظه کار داریم و نمی شود گفت که به مانند انگلستان که محافظه کاران همان لیبرال دموکرات هایند، در ایران نیز چنین است. بلکه در ایران از چپ گرای محافظه کار داریم تا راست گرای محافظه کار، لیبرال محافظه کار داریم تا ناسیونالیست ( ملی گرا ) محافظه کارو همه اینها با اصولگرایی به معنایی حفاظت از اصول و اندیشه های انقلاب اسلامی که ( اصلا مشخص نیست این اصول چیستند ! همانطور که هنوز مشخص نیست اصلاح طلبی چیست و چه چیزی باید تا چه حد اصلاح شود ؟ ! ) ، قابل جمع نیستند، پس ما نمی توانیم جمع کثیری از اصولگرایان را محافظه کار بنامیم اما نمیتوانم مکنر حضور محافظه کاران در جبهه اصولگرایی نیز بشویم، همانطور که نمیتوان خیلی از اصلاح طلبان را محافظه کار ننامیم زیراکه بسیاری از اصلاح طلبان به دنبال اصلاحات تدریجی و مرحله به مرحله و آرام اند و این با خصلت رفرم محافظه کارانه سازگار است، هرچند که دسته از اصلاح طلبان که به دنبال اصلاحات ساختاری و دفعی و عظیم اند، در این چهارچوب فکری قرار نمیگرند.

وقت آن فرا رسیده که به دور از هیاهوها و تهمت زدن ها و انگ چسپاندن ها و تخریب ها، اندکی بر معنای آنچه که خود را می نامیم و دیگران می نامندمان تجدید نظر کنیم و به دنبال دسته بندی سیاسی و تشکیل احزاب بزرگ حرکت کنیم، چه آنکه با مشخص شدن ما و هویت سیاسی ما و تشکیل احزاب بزرگ، هم تصمیم گیری در مورد ما ساده تر است ( اگر که به مردم سالاری اعتقاد داریم ) و هم میتوانیم کارامدتر فعالیت کنیم، زیراکه فعالیت با جمعی اندکی هم فکرو و همگن به از فعالیت کردن با جماعت زیادی ولی غیر هم فکر و ناهمگن است.




جلوگیری از هک شدن با انتخاب پسورد خوب


همان طور که راههای زیادی برای هک کردن وجود دارد راههای زیادی نیز برای مقابله با آن نیز وجود دارد که تعدادی از آنها عبارتند از:
▪ استفاده از یک فایر وال به روز شده.
▪ استفاده از یک آنتی ویروس به روز شده.
▪ استفاده از یک اسپای ویر به روز شده.
▪ استفاده از یک آنتی بوتر به روز شده.
▪ اگر از برنامه های مسنجر استفاده می کنید باید جدیدترین آنها را استفاده کنید یا آنها را به روز کنید.
▪ از جدیدترین اینترنت اکسپلورر یا وب برزرهای جدید دیگری استفاده کنید.
▪ ویندوز و نرم افزارهای آن را به روز کنید یا از جدیدترین آنها استفاده کنید.
▪ تا آنجایی که ممکن است وارد صفحات پاپ-آپ نشوید.
▪ هیچ گاه حتی کوچک ترین اطلاعاتی از سیستم خود را به دیگران ندهید.
▪ ار هیچ فردی در اینترنت فایل قبول نکنید.
▪ هیچ گاه از کسی به هیچ وجه لینک قبول نکنید.
▪ هیچ گاه از پسورد های ساده استفاده نکنید.
▪ هیچ گاه حتی پسورد های یوزر های خود را نیز به کسی ندهید.
▪ در اول پسورد هایتان از یک کاراکتر # استفاده کنید.
▪ در آخر پسورد هایتان از چند کاراکتر خالی استفاده کنید.
▪ هیچ گاه پسورد هایتان اسم یک آشنا، روز تولد، شمارهی شناسنامه نباشد.
▪ هیچ گاه در کافی نت ها ویا خانه ی دیگران وارد اکانت های خود نشوید.
▪ اگر در خواستید در خانه ی دیگران وارد مسنجر ها شوید بعد از اتمام کار خود یک بار یک یوزر و پسورد الکی را وارد کنید.
▪ اگر در اینترنت احساس کردید چراغ هارد کامپیوتر تان زود روشن و خاموش می شود یکبار از اینترنت خارج شوید و دوباره وارد شوید.
▪ به هشدار های نرم افزار های امنیتی خود توجه کنید.
▪ در چت روم ها هیچ گاه با کسی درگیر نشوید.
▪ هیچ گاه از تهدیدات الکی کسی نترسید.
عاقل و آگاه و هوشیار باشید.
فکر کنم تقریبا با هک آشنا باشید و نیازی به تعریف آن نباشد. هکرها ممکن است اهداف گوناگونی داشته باشند اما در یک هدف مشترکند و آن هم سرقت اطلاعات است حال به هر شیوه و روشی .
فرض کنید وبلاگی دارید که ماه ها برای آن زحمت کشیده اید و وقت گذاشته اید، یک روز هنگام مراجعه در می یابید که وبلاگتان را کس دیگری مدیریت می کند و خلاصه کلام اینکه وبلاگتان هک شده است.
لابد از خود می پرسید مگر می شود؟ چطوری ؟ از کجا ؟ و ...
حال می خواهم چندین نکته را برایتان بازگویم تا با رعایت آنها کمتر در معرض هک قرار بگیرید.
۱) ایمیل:
هکر ها معمولا برای قربانی خود ایمیل می فرستند تا با باز شدن آن و دانلود محتویات آن در سیستم قربانی به جاسوسی در بپردازند.
▪ روش مقابله :
۱-۱) عناوین: ممکن است در قسمت Sender ایمیل، نام یکی از دوستان اینترنتی و یا غیر اینترنتی و حتی خودتان باشد مثلا من دوستی دارم به نام Smallking بعد می بینیم که در Inbox ام با نام ایشان برای من ایمیل فرستاده اند که من بازش کنم. فارغ از این مورد، برای خود من ایمیل های بسیاری با Subject ، Ravannegar@yahoo.com و Ravannevis می آید.
▪ حالا چطوری می شود فهمید که ایمیل از سوی دوست مورد اعتماد ماست:
- توصیه می کنم که ID تمامی دوستان خود و همچنین ID خود را به لیست Address Book ایمیل اضافه کنید تا اگر از سوی آن IDها ایمیلی دریافت کردید با دیدن آیکون مخصوص Address Book در کنار ایمیل اطمینان حاصل کنید که واقعا از جانب دوست شماست.
۱-۲) ببینید که آیا فایل ضمیمه ای هم همراه ایمیل است؟
در حال حاضر بیشتر ایمیل های آلوده در Range (محدوده) ۶۳ و ۶۴ کیلوبایتی است. سعی کنید کمتر از این گونه ایمیل ها با هر عنوانی باز کنید. سال پیش در محدوده ۴۲ تا ۴۳ کیلوبایت بود.
اکثر ایمیل های آلوده، ضمیمه فایل برای دانلود دارند.
۱-۳) ایمیل های ناشناخته را از سوی اشخاص ناشناخته باز نکنید. گاها در ایمیل ها از عناوین تحریک کننده استفاده می شود حتی الامکان از باز کردن این ایمیل ها خودداری کنید.
۲ ) اماکن و سایت های عمومی:
به هیچ عنوان در سایت ها عمومی و کافی نت ها، ایمیل، وبلاگ و خلاصه هر چیزی را که با پسورد شخصی شما در ارتباط است ، باز نکنید. مگر اینکه به سلامت اماکن مذکور ایمان داشته باشید، زیرا هکرها با سرور قرار دادن کامپیوتر و نصب نرم افزار مربوطه، هر پسوردی را که روی آن سیستم چک می شود بدست می آورند.
● نکات عمومی در مورد پسورد:
۱) سعی کنید که پسوردتان تلفیقی از کاراکترهای مختلف باشد مثلا ارقام، حروف، پرانتز و ...
۲) هر چند وقت یک بار پسورد خود را عوض کنید.
۳) ایمیل هایی که از سوی سرورها پیرامون Change Password فرستاده می شود که حاوی پسورد شماست پاک کنید.
۴) پسورد وبلاگ و ID وبلاگتان به هیچ عنوان یکسان نباشد.
۵) پسورد خود را در برابر چشمان نامحرم نزنید (من خودم چندین مورد را سراغ دارم که اینگونه هک شده اند.)
۶) از شماره شناسنامه و یا شماره تلفن و یا شماره دانشجویی و در کل شماره هایی که عمومیت دارند و ممکن است دیگران نیز خبر داشته باشند به عنوان پسورد استفاده نکنید .
۷) از اسامی خاص محبوبتان مثل : "سینما" ، "آسمان" و ... استفاده نکنید.
۸) پسوردتان را فقط روی ذهنتان بنویسید و آن را هیچ کجای دیگری ذخیره نکنید.
۹) برای هر ID و یا وبلاگ خود پسورد مجزایی داشته باشید.
۱۰) ایمیل هایی را که حاوی خوش آمدگویی عضویت در سایت است و پسورد شما نیز در آن آورده شده است در سیستم شخصی تان Save کرده و از روی سرور پاک کنید.
۱۱) در هر سایتی ثبت نام نکنید و ایمیل اصلی تان را به آنها ندهید، اکثر سایت ها از ایمیل شما سوءاستفاده می کنند.

منبع:http://www.aftab.ir/lifestyle/view.php?id=87981

ض منن چند نکته که بنظر من تو اینجا بهش اشاره نشده رو من میگم:
1 هیشه قسمت ادرس را نگاه کنید واگر ادرسی به جز mail.yahoo.comیاyahoo.com بود پسورد خود را وارد نکنید چون ان یک صفحه تقبی است
2 هرگز فریب افرادی که ادعا دارند پسوردتان به ما بدهید هک نشوید را نخورید
هرگز فایل هایی که پسوندی عجیب مانند jpeg.exe رادارد را دانلود نکنید از فایروال استفاده کنید
الان ویروس هایی که برنامه سبزاواری می سازد 5 کیلوبایت است پس فایروال را اپدیت کنید

آرزویی که احمدی نژاد و ارباباش به گور خواهند برد !




گزارشی از شکنجه گاههای بازداشتگاه اوین


وبلاگ شعله خشم - ضرب وشتم و شکنجه و استفاده از شوک از عادی ترين اعمال در بند 2 الف است. بازداشتی های اين بند عمدتا مرتکبين جرائم امنيتی و سياسی در سپاه پاسداران می باشند. آنها وجود خارجی ندارند و هويت آنها در رايانه زندان ثبت نمی شود و وجودشان در بازداشتگاه رسما اعلام نمی گردد. در اين بند تمام مامورين 2 عضويتی هستند. هم در سپاه و در وزارت اطلاعات هستند و در يک مدار گردشی بين بازداشتگاه 209 و 2 الف و بازداشتگاه امنيتی رجايی شهر و 66 سپاه و 59 سپاه در حالت خدمت هستند. اتاق شکنجه اين بند بسيار مدرن و مجهز است و در قسمت زيرين بند، شکنجه هایی مثل اعدام و تيرباران مصنوعی انجام می شود.

هيچ شخصی غير از پرسنل و متهمين، حتی عالی رتبه ترين مقامات حق ورود به محدوده بازداشتگاه 209 وزارت اطلاعات را ندارند. اکثر متوليان امور بازداشتی ها بالای 55 سال سن دارند و دارای نسبت های فاميلی باهم هستند . حتی برای خالی نماندن جايشان پسران بيست سال به بالای خود را برای جانشينی درکنار خويش آموزش ميدهند. بند 325 و 500 الف ويژه روحانيت است. در اينجا بازداشتی ها برای خود يک اتاق اختصاصی با تمام امکانات دارند که در زمان رفتن به مرخصی های طويل المدت با قفل در آنها را می بندند. به گفته روحانيون اين بندها، آوردن و استعمال مواد مخدر بطور مطلق آزاد است و بهمين دليل بيش از 70 در صد متهمين ويژه روحانيت ترياکی اند.

بند 209 اوين بازداشتگاهی نسبتا سری در زندان اوين است. اين بازداشتگاه از ساختمان های ساخته شده در دوران قبل از انقلاب است . در قسمت پشت، بهداری زندان اوين و جنب آشپزخانه و بند نسوان قرار دارد و از بازداشتگاههای آموزشگاه قابل رويت است. در قسمت روبروی آن، قسمت نانوايی زندان اوين واقع شده است و انتهای آن به محدوده بند 350 امنيتی و کارگری ختم می شود. اين مجموعه ساختمانی 2 طبقه با آجرهای قرمز فشاری است که کانالهای پوشيده شده از پشم شيشه و فويل آلومينيومی آنرا از ساير ساختمان ها مجزا می سازند. دارای 2 درب ورودی در قسمت جلو می باشد. درب کوچک که دارای آيفون و سيستم مدار بسته تصويری است قسمت ورود متهمين و درب ديگر احتمالا محل ورود پرسنل اجرايی و عملياتی در آن مجموعه است. هيچ شخصی به غير از پرسنل و متهمين اين بند امنيتی حتی عاليترين مقامات حق ورود به محدوده بازداشتگاه 209 را ندارند و فقط و با دستور متوليان رده بالای ناظر بر اين بازداشتگاه حق ديدار را دارند که آنهم در موارد بسيار استثنايی چنين اتفاقی می افتد.

قبل از ورود از همان جلوی درب که وارد سالن باريک بازداشتگاه 209 می شويد با چشم بند های طوسی رنگ چشم هايتان را می بندند. وقتی وارد محيط می شوید سريعا چند نفر به سراغ فرد بازداشتی می آيند و تمام لباسها و لوازم شخصی را از ريز و درشت به همراه پول تحويل می گيرند و مبلغ کمی از پول را در اختيار فرد می گذارند. فرمهايی در اختيار فرد بازداشتی می گذارند تا تمام مشخصات خود را بنويسد. در همين حين يک پيراهن و يک شلوار و يک بلوز دوخته شده از پارچه (اخيرا) سرمه ای رنگ راه راه را تحويل بازداشتی می دهند، به همراه يک عدد صابون و يک شامپوی کوچک و يک خمير دندان و مسواک بسيار ارزان قيمت و يک حوله کوچک و يک حوله متوسط و بعد روی يک صندلی می نشانند و بنا به دستور کارشناسان امنيتی، محل نگهداری در بازداشتگاه تعيين می شود. البته قبل از ورود به سلول فرد را به صورت لخت مادرزاد معاينه می کنند و دارا بودن بيماری خاص و درد جسمی را می پرسند و آثار و علائم خاص بدن را يادداشت می کنند و اگر در مراحل دستگيری آثار ضرب و شتم زخم و کبودی وجود داشته باشد يادداشت و صورتجلسه می شود و بر روی تصوير يک فرد که بر روی کاغذ کپی شده محل صدمات را علامت می زنند و آخرين سوال اين است که داروی خاصی مصرف ميکردی و يا سيگاری هستی و يا اعتياد داری؟

پس از اتمام همه اين مراحل فرد بازداشتی به محل در نظر گرفته شده منتقل می شود. وضعيت فيزيکی محيط اين چنين است که در راهرو ورودی در سمت چپ و راست اتاقهايی وجود دارد که درب اول سمت راست دفتر رئيس بازداشتگاه و درب روبروی آن اتاق مهمانها و اتاق بازجويی و اتاق کنفرانس و جنب آن اتاق کنترل دوربين ها و اتاق استراق سمع که هميشه و در همه لحظه افرادی به طور شبانه روزی پشت اين دستگاهها هستند و گفته ها و شنيده ها و حرکات بازداشتی ها را در هر مکانی کنترل می کنند . انتهای اين سالن باريک که در قسمت هم کف است يک راه پله به طرف بالا و يک راه پله به طرف پايين و يک راهرو به سمت راست می رود که البته در فاصله اين سه راهرو يک آسانسور وجود دارد که به طبقه پايين می رود. در اين مجموعه به طور کلی کسی حق نداشتن چشم بند ندارد و به طور مطلق تمام بازداشتی ها بايد چشم بند داشته باشند و با مراقب جا به جا شوند. حرف زدن و يا سر و صدا کردن و با سلولهای ديگر تماس برقرار کردن به طور کلی ممنوع و باعث برخورد شديد می شود.

بهداری در طبقه بالا و مسير سمت چپ راهرو قرار دارد که يک اتاق پزشک و يک تخت و مقداری تجهيزات پزشکی دارد و چون دقيقا بازداشتگاه 209 در فاصله کمتر از 20 متری بهداری تقريبا مجهز زندان قرار دارد زياد مسئله بهداری داخلی مهم نيست. البته در مواقع بسيار اضطراری متهمين به بهداری زندان فقط در جهت معاينه و مسائل اورژانسی منتقل می شوند و سريعا به محدوده 209 باز گردانده می شوند. حتی برای مراجعه نکردن به خارج از بازداشتگاه برای جراحی و کشيدن دندان و يا مسائل مشابه که برای فک و دندان بازداشتی ها رخ می دهد يک اتاق مجهز به ادوات دندانپزشکی وجود دارد. يک پزشک عمومی رسمی وزارت اطلاعات مسئول کنترل کل مسائل مربوط به امور افراد بازداشتی است و چندين بهيار و پرستار در کنار او . هيچگونه محدوديت بودجه و دارو و امکانات و اعزام و مامور و نقل و انتقال و يا فشار روانی بر اثر کمبود نفرات در بين کارکنان بازداشتگاه 209 وجود ندارد. هيچگونه نامی از ماموران برده نمی شود و چه بازداشتی و چه مامورين با شماره خاصی فراخوانده می شوند.

اکثر متوليان رسيدگی به امور بازداشتی های وزارت اطلاعات که در 209 اند افرادی دارای سنين بالای 55 سال اند که حتی در بين آنها افراد نزديک به 70 سال سن نيز ديده می شوند که ساليان سال در اماکن خاص امنيتی مثل 209 خدمت کرده اند و البته جالب ترين مسئله اين است که کارکنان اين بازداشتگاه نسبت های فاميلی نزديک با هم برقرار کرده اند و برای خالی نبودن جايشان پسران بيست سال به بالای خود را در حال آموزش دادن وضعيت کارآموزی در کنارشان دارند.

محل اقامت متهمين بازداشتی در 209 به 5 بخش تقسيم می شود.

انفرادی مطلق که يک اتاق کوچک با عرض تقريبی 1 متر و طول 2 متر است و هيچ گاه امکاناتی در آن قرار ندارد به جز 2 عدد پتو و موکت کف آن.

انفرادی دارای دستشويی و توالت فرنگی که در آن نيز موکت کف و 2 عدد پتو قرار دارد و عرض آن 1 متر و طول آن 5/2 متر است.

در سوئيت تک نفره و 2 نفره که اتاق های 5 متری و 6 متری است با نظر کارشناسان و سرتيم های بازجويی کننده امکانات داده می شود که البته در آن دستشويی و توالت وجود دارد و امکانات يخچال 7 فوت و تلويزيون طبق دستور داده می شود.

سوئيت های سوپر لوکس که برای اتباع خارجی و افراد فوق سرشناس و دردسر ساز امنيتی از نظر اصحاب رسانه ای و افکار عمومی جهان، تدارک ديده شده و از امکانات يخچال و تلويزيون و دستشويی و حمام برخوردار است و افرادی چون کيان تاجبخش درآنجا نگهداری می شدند.

و در آخر قسمت بندهای عمومی که اتاقهای دارای ظرفيت 6 الی 16 نفر هستند که بنا به گفته ها 3 تا 4 بند عمومی در 209 وجود دارد و تعداد زيادی انفرادی در تمام طبقات که با دربهای ميله ای در جلو محدوده ها مشخص می شوند.

هر قسمت و واحد دارای افراد خاص خود می باشند و می توان به راحتی گفت هر مجموعه انفرادی در طبقات دارای 3 مراقب 24 ساعته می باشد که البته اين افراد به غير از مسئولين و متوليان صاحب امر هستند که راسا نظارت می کنند و تقريبا در هر طبقه چيزی حدود 10 نفر مدام در سالن هستند که در صورت رخ داد خاصی در روز سريعا به متوليان بازداشتگاه خبر می دهند و مطالبات و خواسته ها و نامه بازداشتيها را می رسانند و يا تقاضای پزشک و غيره را اعلام می کنند و در صورت حادثه مسئله را به دفتر نماينده دادستان در 209 که اتاقش در کنار اتاق استراق سمع است ارجاع می دهند.

اکثر مامورين انفراديها پير مردهای پر حوصله هستند و درب انفراديها را برای دستشويی باز می کنند. هر 3 روز يکبار استحمام آزاد است. بازداشتيهای مستقر در بندهای عمومی در هفته 3 جلسه به مدت نيم ساعت به حياطی حدودا 100 متر که سقف آنرا ميله و شيشه پوشانده منتقل می شوند که البته حياط و محدوده آن و نفرات حاضر در آن از طريق دوربين های فوق مدرن کنترل می شوند. البته سقف شيشه ای حياط متحرک و دارای متورهای برقی می باشد که به راحتی می توانند شيشه ها را کنار بزنند و آفتاب مستقيم بتابد و هوا در حياط جريان پيدا کند. به غير از اتاقهای بازجويی که در طبقه بالا به تعداد 4 اتاق هستند، اکثر اتاقهای بازجويی در قسمت همکف واقع شده است. در مواردی همزمان، شايد دهها نفر در حال بازجويی هستند که البته بازجوها از افراد ليسانس به بالا حداقل در موارد استخدامی دهه گذشته انتخاب شده اند و دوره های خاص بازجويی را در کشورهای دارای کلاس بالای امنيتی سپری نموده اند. بازجويی های سخت را هم که نياز به دانستن زبانهای خارجی دارد در مورد اتباع خارجی بازداشتی انجام می دهند.

البته در اين بين متهمين زن و فعال سياسی و روزنامه نگار و خبرنگار و يا مدافع حقوق بشر و يا فعال حزبی و گروهی و فرقه ای نيز وجود دارند که آنها در يکی از بريدگی های خاص و محدوده های کم ترددتر بازداشتگاه نگهداری می شوند در ضمن در بين دهها انفرادی و سوئيت و بند عمومی اتاقهای خاص اسفنجی نيز وجود دارد که در آن به هيچ وجه فرد بازداشتی در صورت از دست دادن تعادل روانی نمی تواند به خود صدمه ای وارد کند و اکثر اوقات به عنوان اتاق بازجويی دارای عايق صدا مورد استفاده قرار می گيرد و در آنها به طور رسمی متهم بازداشتی را نگه نمی دارند.

اکثر بازداشت شدگان دادستانی ها و تيمهای عملياتی وزارت اطلاعات در سراسر کشور را که در بازداشتگاه 209 به سر می برند نسل دوم و نسل سوم فعالان و بازداشتيها و زندانيان سياسی پس از انقلاب 57 تشکيل می دهند که با توجه به ميزان آگاهی و دسترسی اين نسل از مبارزان و فعالان و دانشجويان سياسی به رسانه های داخلی و خارجی و نهاد های حقوق بشری و افشاگری های قربانيان وقايع رخ داده در مورد بازداشتيهای نسل اول زندانيان سياسی دست به دست هم داده که ديگر اصحاب اطلاعاتی و عملياتی و دادستانی با درنظر گرفتن موقعيت و بهره زمانی کمتر بتوانند از قدرت سرکوبگرانه و زنده بگورانه در مورد متهمين و بازداشتيهای اين چنينی بهره ببرند، خصوصا اينکه با بازداشت سران وزارت اطلاعات در مقوله قتلهای زنجيره ای و مرگ خانم زهرا کاظمی ديگر پشمی به کلاهشان باقی نمانده مگر اينکه متهم و بازداشتی آنقدر بی کس و کار و بی صاحب و تنها باشد که عقده دلشان را سر او خالی کرده و يا بکشندش و يا اعدامش کنند.

در فعل حال وضعيت سلولهای انفرادی مخصوصا طبقه بالا به اين شرح است که از طريق شيشه پنجره بالای اتاق که در ارتفاع بسيار بالا قرار دارد نور به داخل سلولها می آيد. می توان گفت واقعا در انفرادی باتوجه به وضعيت فيزيکی آن اقداماتی مانند: حلق آويز شدن و اقدام به خودکشی در ميان بازداشتيها به صفر رسيده است چون هيچ آويز و امکانات و ابزاری وجود ندارد.

در جلوی پنجره ای که نور از آن عبور می کرد يک نوع فنس توری ريز وجود دارد که درفاصله 20 سانتی متری از آن ميله های عمودی محافظ و در فاصله 5 سانتی متری از آن شيشه پنجره که همه اينها در ارتفاع بالای 3 متر از سطح انفرادی است که البته در بعضی از انفرادی ها فرق می کند و در آنها فنسها و تورها باز شده و به جای آنها از ورقه های فلزی که از دهها نقطه سوراخ شده اند در سلولها استفاده گرديده که ميزان ورود نور را به نصف می رساند. تجهيزات مداربسته و استراق سمع در بعضی از سلولها و انفرادی ها و سوئيت ها نصب است و می توان گفت در محدوده داخلی 209 تقريبا نقطه کور از ديد دوربين ها وجود ندارد .

مامورين بر مبنای سياست تعريف شده روز که به آن ديکته می شود با متهمين بازداشتی برخورد می کنند اگر دستور داده شود فحش بده همانکار را می کنند و اگر دستور بدهند دايه مهربانتر از مادر باش باز همان کار را می کنند و برخوردهايشان هيچ ارتباطی به ذات و سليقه شخصی ندارد. اکثريت مامورين 209 تلاش خود را ميکنند که صورت آنها توسط متهمين بازداشتی ديده نشود. اين افراد در راستای رفتار تعريف شده شان به متهمين سيگاری روزی چند نوبت سيگار می دهند. تمام غذاها و نوشيدنی ها با ليوان و ظرف های يک بار مصرف داده می شود. ساعات بازجويی و روزهای آن به هيچ عنوان مشخص نيست. اتاق عکاسی و خبرنگاری و تهيه عکس در طبقه بالا قرار دارد که در آن از مصاحبه ها و اقرارها و يا گفته های متهمين فيلم برداری می شود و يا در آن از چهره متهمين عکس تهيه می شود.

در اين بين وضعيت افرادی که در بندهای عمومی 209 هستند از همه بهتر است. در اين بندهای عمومی که مابين 12 الی 20 تخت وجود دارد و در آن متهمينی را نگه می دارند که از مراحل حساس و مهم بازجوئی گذشته باشند و يا فشار روانی آنها را دچار مشکل کرده باشد و بازدهی مطلوبی در بازجويی ندارند که بعضی اوقات به طور موقت استراحت و در مواردی تا زمان انتقال از 209 به آنجا هدايت می شوند. اين بندها دارای سرويس دستشويی و توالت و حمام هستند و چند دوربين مداربسته مدرن اوضاع داخلی آنرا کنترل می کنند و اما در بندهای عمومی هر کدام يک دستگاه تلويزيون و يخچال و سماور برقی دارند که البته قانون خاصی درمورد متهمين بندهای عمومی لحاظ می شود. مثلا: اکثرا دسته ها و فعالان سياسی گروهی بازداشت شده ای هستند. مثل: اعضای القاعده و يا پژاک و پ. ک. ک . و مجاهدين خلق و يا انصارالاسلام و جندالله را که دسته های چند نفری هستند را کنار هم نگه نمی دارند که البته در اين بين جاسوسان نيز مستثنی نيستند.

اما در زمان انتقال از 209 به بازداشتگاه و يا زندان همه اموال پس داده می شود و بايد برگه ای در مورد شرح وضعيت مدت بازداشت در 209 را پرکنی و در قسمتی در اين برگه نوشته شده که پيشنهاد خود را در مورد وضعيت 209 بنويسيد که کل اين ماجراها القاعات مصنوعی برخورد دموکراتيک.

بند 325 و 500 الف ويژه روحانيون

در محدوده محوطه زندان اوين دقيقا در مجموعه چسبيده به اندرزگاه 1 و يا همان بند قرنطينه، 2 بند وجود دارد که به بند 325 و 500 الف معروف هستند که تحت اختيار و نظارت مطلق دادگاه ويژه روحانيت است و امور آن هيچ گونه ارتباط قضايی و اجرايی به سازمان زندانها ندارد و فقط از جهت سرکشی و رسيدگی به امور فنی ساختمان محل اقامت زندانيان روحانی تحت اختيار و نظارت سازمان زندانها و متوليان زندان اوين است. بند 500 الف قسمتی از بازداشتگاه ويژه روحانيت است که در آن متهمين بازداشتی را نگه می دارند و دارای 2 اتاق است که حدودا روی هم رفته 30 تخت دارد و در آن امکانات رفاهی مطلوبی وجود دارد مثل يخچال و يخچال فريزر و تلويزيون و کولر و سرويسهای بهداشتی و همچنين تلفن نامحدود که البته اين محل برای نگهداری روحانيون بازداشتی بلاتکليف است.

بند 325 روحانيت که در دوره های نه چندان دور افرادی مثل شهردار سابق تهران “غلامحسين کرباسچی” و “عبدالله نوری” در آن بوده اند که دارای سالنی بزرگ است که درآن 18 اتاق وجود دارد که کل جمعيت اين تشکيلات تحت نظارت دادگاه ويژه روحانيت فقط 13 نفر است که هر يک از متهمين بازداشتی و يا زندانيان ويژه روحانيت برای خود يک اتاق اختصاصی با تمام امکانات دارند که در زمان رفتن به مرخصی های طويل المدت با قفل در آنها را می بندند تا زمانی که بازگردند. بنا به گفته روحانيون ساکن در اين بندها آوردن و استعمال مواد مخدر به طور مطلق آزاد می باشد و در مواردی نيز از طريق مجاری چراغ سبزی مواد مخدر به متهمين ويژه روحانيت که بيش از 70 درصدشان معتاد هستند ارائه می شود.

استفاده از تلفن در اين بندها نامحدود است. همه ملاقاتها هر هفته حضوری است و ملاقات شرعی و خصوصی با همسران هفته ای يکبار است. جيره قضايی خاصی با دستور و نظارت سرسختانه دادگاه ويژه روحانيت به روحانيون بند ويژه ارائه می شود. آشپزخانه و چراغخانه برای پخت و پز وجود دارد ، سيستم گرمايش و سرمايش و تهويه مطلوبی در اين بند وجود دارد .

بر خلاف حياط 300 متری که برای 650 نفر در اندرزگاه 8 وجود دارد بند ويژه روحانيت از يک حياط دارای زمين واليبال و يک حوضچه و يک باغچه گل کاری شده به وسعت 800 متر فقط برای 13 نفر بهره می برد که آنگونه که معلوم است يک گوشه از اين حياط به يکی از بازداشتگاههای محرمانه حفاظت اطلاعات نيروی انتظامی که در محدوده محوطه زندان اوين واقع است متصل است که البته محدوده حياط ويژه روحانيت چشم اندازی به ساختمان و يا خانه تک طبقه خانمی به نام ربابه در حياط اوين که محل نگهداری افراد بسيار خاص است دارد. به همراه مجموعه ای دايره ای شکل چند طبقه که شباهت به بازداشتگاه ضد خرابکاری توحيد دارد که بنا به دانسته ها اين مجموعه مشترکا بنا به ضرورت زمانی و نياز در اختيار حفاظت اطلاعات قوه قضاييه و وزارت اطلاعات يا همان بند 209 و حفاظت اطلاعات نيروی انتظامی می باشد که البته مسئله بنای تک طبقه معروف به ساختمان رباب که دارای امکانات مستقل و تکميل يک خانه کوچک است فقط در اختيار وزارت اطلاعات و مراجع عاليرتبه ناظر بر آن نهاد است که البته قسمتی از محدوده آن متصل به مجموعه بازداشتگاه ويژه روحانيت است و احتمالا افراد بسيار خاص و فوق محرمانه و مهم در آن نگهداری می شوند و آخرين قسمت ساختمان بازداشتگاه ويژه روحانيت نيز به بازداشتگاه 2 الف تحت اختيار حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران متصل است که بازداشتيهای امنيتی بازداشت شده از طريق سپاه پاسداران در آن نگهداری می شوند.

بازداشتگاه 2 الف اطلاعات سپاه پاسداران

بازداشتگاه محرمانه 2 الف که تحت اختيار اطلاعات سپاه می باشد در محوطه زندان اوين جنب بند ويژه روحانيت و پشت اندرزگاه 1 يا همان قرنطينه قرار دارد. اين بازداشتگاه هم اکنون 2 طبقه است. 1 طبقه هم کف و 1 طبقه زير زمين که البته هر از گاهی مورد استفاده مشترک با وزارت اطلاعات يا همان بند 209 قرار می گيرد و البته بنا به شرايط خاص کشور فی الحال در حال توسعه و افزايش اتاقها و طبقات آن هستند تا در مواقع اضطراری پيش رو بتوان از آن استفاده کرد. برخلاف بند 209 که به طور علنی از شکنجه استفاده نمی گردد و حدودا در راستای رسيدن به اهداف امنيتی خاص در سطح داخلی و خارجی رفتار و امکانات مطلوبی را در آن برای متهمين بازداشتی تعريف کرده اند ولی در بازداشتگاه 2 الف سپاه دقيقا قضايا برعکس است.

در بند 2 الف که تمام مامورين مراقب آن 2 عضويتی هستند و هم در سپاه پاسداران و هم تحت اختيار وزارت اطلاعات هستند و در يک مثلث گردشی مابين بازداشتگاه209 و 2 الف و بازداشتگاه امنيتی رجايی شهر و 66 سپاه و 59 سپاه در حالت گردشی و خدمت هستند. در هريک از اين بازداشتگاهها با نوع تعريفی که دراختيارشان قرار می دهند تغيير ماهيت رفتاری می دهند. همان ماموری که شايد در 209 بنا به تعريف خاصی محترمانه برخورد می کند شايد در بند 2 الف جزو بد دهن ترين و شرورترين و شکنجه گر ترين مامورين باشد و يا در بازداشتگاه ديگری رفتاری مغاير 2 رفتار سابق دارد. ولی در کل رفتار مامورين در بازداشتگاه 2 الف خشن تعريف شده که مامورين درتمام لحظات حضور در بازداشتگاه با باتومهای دارای شوک الکتريکی و شوکرهای کوچک تردد می کنند.

در هيچ لحظه ای متهم در بند 2 الف بدون چشم بند نيست. از درب اصلی که در نقطه آخر راه کناری بند قرنطينه و ويژه روحانيت است تا رسيدن به درب اصلی بازداشتگاه، 3 درب فاصله دارد. پس از درب سوم و گذشتن از مقابل دفتر پرسنل و تحويل وسايل و پوشيدن لباس مخصوص بازداشتگاه متهم وارد دالانی می شود که رودرروی آن 4 راهروی باريک وجود دارد که در هر طرف اين راهروها بعضا 4 و يا 5 سلول انفرادی وجود دارد و 2 اتاق عمومی نيز وجود دارد که يکی 6 تخته و ديگری 9 تخته است.

غذای 2 الف برعکس 209 که مجزا تهيه می شود و يا ويژه روحانيت که سفارشی طبخ و سرو می شود همان غذای زندان است با کيفيت و کميت کمتر و بدتر. متهمين بازداشتگاه 2 الف مرتکبين جرائم امنيتی و سياسی در سپاه پاسداران می باشند به همراه هم جرمشان که فرقی نمی کند از چه قشری باشد. تماس تلفنی هر 10 روز آنهم با دستور کارشناس پرونده و در حضور بازجو انجام می شود.

زندانيان و بازداشتی های 2 الف نيز مثل اکثر بازداشتی های امنيتی ماهيتا وجود خارجی ندارند و در بخش رايانه ثبت نمی شوند و وجودشان در بازداشتگاه رسما اعلام نمی گردد. دراين بازداشتگاه به طور مطلق چيزی به نام هوا خوری وجود ندارد و ملاقات به طور رسمی و حقيقی وجود ندارد. استحمام در هفته 2 بار امکان دارد که حمام يک اتاق است و درآن ميله دوش نصب شده است. طبقه زيرين بند 2 الف اکثرا اتاق بازجويی و انفرادی است. از بهداری و بخش درمان در آن خبری نيست در صورت بروز شرايط اضطراری و مصدوميت وخيم متهم ” آنرا در ابتدا به بهداری و اورژانس زندان اوين و سپس به بيمارستان بقيه الله انتقال می دهند.

ضرب وشتم و شکنجه و استفاده از شوک جز عادی ترين اعمال در بند 2 الف محسوب می شود. انفراديهايی با ابعاد کوچکتر از 209 در بند 2 الف وجود دارد که فاقد نور و کف پوش و پنجره است و فقط از فضای شيارهای درب ” هوا تردد می کند و نور ديده می شود. اتاق شکنجه بسيار مدرن و مجهزی در قسمت زيرين بند 2 الف وجود دارد که در آن حتی اعدام و تيرباران سوری نيز انجام می شود.