رضا سراج ، بسیجی ای که بازجو و تواب ساز شد !

رضا سراج با نام مستعار علوی از نیروهای فعال بسیجی بود که توانست در آغاز دوران جوانی پله های ترقی را در نهاد های اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی بسرعت طی کند و از یک مخبر ساده حراست دانشگاه به یک بازجوی تواب ساز و سپس تحلیل گر مسائل سیاسی و امنیتی تبدیل شود .
از سوابق رضا سراج در نهادهای اطلاعاتی و امنیتی ج . ا میتوان به موارد زیر اشاره کرد :
کارشناس امنیتی ( بازجو ) سازمان حفاظت و اطلاعات سپاه پاسداران - سرپرست اداره اطلاعات قرارگاه ثارالله - ریاست سازمان بسیج دانشجویی – همکاری با خبرگزاری فارس و صدا سیمای جمهوری اسلامی در زمینه انجام تحقیقات مرتبط با موضوعات براندازی نرم و جنگ روانی و ناتوی فرهنگی و... اشاره کرد .

اولین باری که نام رضا سراج در محافل خبری مطرح شد باز میگردد به دستگیری های بعد از 18 تیر 78 که وی با نام مستعار حاج آقا علوی به بازجویی و تواب سازی از دانشجویان بازداشتی می پرداخت و یکی از دانشجویان بازداشتی که توانست بعد از آزادی از نقش رضا سراج در تواب سازی دانشجویان پرده بردارد علی افشاری ( از رهبران جنبش دانشجویی ) بود . علی افشاری در گفت‌گو با " مرکز اسناد حقوق بشر ایران " می‌گوید :
“پس از اين‌كه روحيه‌ی خود را به‌دست آوردم ، به قاضی اعلام كردم كه ديگر به سربازجو – که خود را علوی معرفی می‌كرد - پاسخ نمی‌دهم . پس از اين‌كه بريدم ، چشم‌بندم را در بازجويی برمی‌داشتند . چهره‌ی او را ديده بودم . بعدها فهميدم نام او سراج است . سراج الان گه‌گاهی برای خبرگزاری فارس ، مطلب می‌نويسد و در حال حاضر مسئول سازمان بسيج دانش‌جويی است. سراج هرچه سؤال كرد من جواب ندادم . گفتم می‌خواهم بازجوی ديگری بيايد .
مثلا بازجوی من ( آقای سراج ) می‌گفت كه آن‌ها به قاضی دستور می‌دهند كه چگونه تصميم بگيرد و چه بكند ، نه اين‌كه قاضی به آن‌ها دستور دهد که چگونه بازجويی كنند . “

رضا سراج در حال حاضر با چند سایت وابسته به سپاه پاسداران در زمینه نگارش مقالات با محوریت شناسایی و روشهای مقابله با براندازی نرم و جنگ روانی و ... همکاری میکند .

منبع‌ها :
۱. شهادت‌نامه‌ی علی افشاری - مرکز اسناد حقوق بشر ایران
۲. خبرنامه‌ی گویا : درباره‌ی سازمان اطلاعات موازی
۳. روزآنلاین : فراخوانی بسيج به عرصه‌ی انتخابات
۴. خبرنامه‌ی گویا : پاسخی به ابراهيم يزدی - علی افشاری
۵. خبرگزاری فارس : رضا سراج ، رییس سازمان بسيج دانش‌جويی شد
۶. خبرگزاری فارس : نفاق جديد ، جريان‌شناسی درون‌دينی از دوران تأويل - رضا سراج

زندگینامه سهراب سپهری


سهراب سپهری شاعر و نقاش معاصر ایران در 15 مهر ماه 1307 در کاشان پا به عرصه حیات گذشت و در 13 اردیبهشت 1359 در تهران درگذشت. وی پس از طی تحصیلات شش ساله ابتدایی در دبستان خیام کاشان (۱۳۱۹) و متوسطه در دبیرستان پهلوی کاشان (خرداد ۱۳۲۲) و به پایان رساندن دوره ی دو ساله ی دانشسرای مقدماتی پسران (خرداد ۱۳۲۴)، در آذر ۱۳۲۵ به استخدام اداره ی فرهنگ کاشان در آمد. در شهریور ۱۳۲۷ در امتحانات ششم ادبی شرکت نمود و دیپلم دوره ی دبیرستان خود را دریافت نمود. سپس به تهران آمد و در دانشکده ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت و هم زمان به استخدام شرکت نفت در تهران در آمد که پس از هشت ماه کار استعفا کرد. سپهری در سال ۱۳۳۰ نخستین مجموعه ی شعر نیمایی خود را به نام «مرگ رنگ» انتشار داد. در سال ۱۳۳۲ از دانشکده هنرهای زیبا فارغ التحصیل شد و به دریافت نشان درجه ی اول علمی نیز نایل آمد. در همین سال در چند نمایشگاه نقاشی در تهران شرکت نمود و نیز دومین مجموعه ی اشعار خود را با عنوان «زندگی خواب ها» منتشر کرد. آنگاه به تأسیس کارگاه نقاشی همت گماشت.

در آذر ۱۳۳۳ در اداره ی کل هنرهای زیبا (فرهنگ و هنر) در قسمت موزه ها شروع به کار کرد و در ضمن در هنرستان های هنرهای زیبا نیز به تدریس می پرداخت. در مهر ۱۳۳۴ ترجمه ی اشعار ژاپنی از وی در مجله ی «سخن» به چاپ رسید. در مرداد ۱۳۳۶ از راه زمینی به کشورهای اروپایی سفر کرد و به پاریس و لندن رفت. ضمناً در مدرسه ی هنرهای زیبای پاریس در رشته ی لیتوگرافی نام نویسی نمود. وی همچنین کارهای هنری خود را در نمایشگاه ها به معرض نمایش گذاشت. حضور در نمایشگاه های نقاشی همچنان تا پایان عمر وی ادامه داشت. وی سفرهای دیگری به کشورهای جهان نمود.

شعر سهراب

شعر سهراب سپهری رنگارنگ است و خواننده را به افقهای تازه می کشاند. آثار وی پُر است از صور خیال و تعبیرات بدیع، که با وجودِ زیبایی ظاهری و تصویرهای بدیع و رنگارنگ، در مجموع از جریان های زمان به دور است. در اشعار او نقد و پیام اجتماعی کم رنگ است، و در آن پراکندگی و ناهماهنگی تصاویر به چشم می خورد. اما سهراب در اشعارش به طور کلی و در بعدی وسیع نگران انسان و سرنوشت اوست. سپهری روح شاعرانه و لطیفی داشت که برای هر چیز معنی و مفهومی خاص قائل بود. تخیل وی در همه ی اشیاء باریک می شد و از آنها تصاویری زنده و حساس می ساخت، بدین علت است که اندیشه ها و تجربه های فکری و عاطفی او به حالتی دلپذیر درآمده است. سهراب سپهری دارای سبک ویژه ای است که می توان او را بنیانگذار این شیوه دانست. در واقع می توان گفت قابل توجه ترین اتفاق در عرصه ی شعر نو در سال 1332، چرخش سهراب سپهری از زبان نیمایی به زبان هوشنگ ایرانی است. اهمیت این اتفاق از آن جهت بود که در آن سالها، متأثرین از نیما فراوان بودند، ولی کسی به زبان هوشنگ ایرانی و زیبایی شناسی او وقوف نداشت.

سپهری، تنها شاعر متأثر از درک هوشنگ ایرانی بود که زبان او را تا حد چشمگیری تکامل بخشید و اگر این نبود یکی از ظریفترین و پر ظرفیت ترین دستاوردهای شعر نو، نیمه کاره و ناقص می ماند. شعر سپهری دارای تصویرهای شاعرانه و مضامین و مفاهیم عرفانی و فلسفی و غنائی است. سهراب شاعری بود، غوطه ور در دنیای شعر و هنر خویش که به همه چیز رنگ شعر می داد. همه ی اشیاء برای او معنویت داشتند، در ژرفای هر چیز مادی فرو می رفت و به آن حیات معنوی می بخشد. گویی برای او تمام ذرات عالم دارای روح و عاطفه و احساس بودند. زبان سپهری نیز زبانی لطیف و ویژه ی خود اوست. شعرش دارای تصاویر تازه ولی مبهم است و از این رو ساده و روشن نیست. خیالات ظریف و تصویرهای زیبا سراسر اشعار وی را در برگرفته است. او البته همواره در راه تکامل خویش پیش رفته است و این نکته را از خلال شعرهای «هشت کتاب» او می توان دریافت. در کل، سهراب سپهری در شعر با زبان ساده، انسانها را به نگریستن دقیق در طبیعت و نزدیک شدن و یکی شدن با آن دعوت می کند. او محیط خود و عصری را که در آن می زیست نمی پسندید و در جستجوی عالمی والاتر و برتر بود.

کارتون – استالین هم از دست جمهوری اسلامی شاکی شد !

عکس - آماده شدن خواهران بسیجی برای رزم شبانه !

چگونگی ورود اصل ولایت فقیه در قانون اساسی


گنجاندن اصل ولایت‌فقیه در قانون اساسی بر اساس نظریه دهه 40 و اوایل دهه 50 آقای خمینی ، یکی دیگر از قدم‌ها در منحرف ساختن انقلاب بود که در مجلس خبرگان قانون اساسی انجام شد.برای نخستین بار، ملا احمد نراقی در کتاب عواید الایام و در قرن سیزدهم این نظریه را بیان کرد.[1] بعدها این نظریه به عنوان تز اساسی آقای خمینی شرح و بسط پیدا کرد و سرانجام در حدود10 سال پیش از انقلاب مکتوب گشت. آقای خمینی در این کتاب، که ماحصل درس‌های ایشان در نجف تحت عنوان ولایت‌فقیه است، در اثری همسنگ شهریار، اثر ماکیاول، قدرت را نه در ید ملت که در قبضه ولی‌فقیه و قیم مردم می‌بیند وحکومتی را تبیین می‌کند که انتظار ندارد بدین زودی‌ها برقرار شود. او در قسمتی از این کتاب میگوید:
"هیچ عاقلی انتظار ندارد که تبلیغات و تعلیمات ما به زودی به تشکیل حکومت اسلامی منتهی شود. این هدفی است که احتیاج به زمان دارد."[2]
و حال آن‌که به فاصله 6،7 سال حکومت‌اسلامی ‌جامه عمل پوشید. تزی که بعدها در مقام رهبری جمهوری اسلامی دنبال شد و طرفداران و مدافعان خاصی یافت، در تمامی این سال‌ها توسط شخص آقای خمینی و همراهانش شرح و بسط ویژه‌ای پیدا کرد:
خمینی:"مردم ناقص‌اند و نیازمند کمال‌اند وناکامل‌اند، پس به حاکمی که قیم امین صالح باشد محتاجند."[3]
جنتی:"ملت به عنوان ایتام محسوب می‌شوند و عالمان در حکم قیم و والیان امر هستند که کار رسیدگی به تمام امور مردم را دارا هستند."[4]
مصباح یزدی:"اعتبار ولايت فقيه به مردم نيست."[5]
خمینی:"ولایت فقیه واقعیتی جز قرار دادن و تعیین قیم برای صغار ندارد."[6]
بهشتی:"اگر جامعه ما بخواهد به راستى اسلامى بماند و اسلام اصيل بر آن حكومت كند، بايد فقيه در جامعه، هم رهبرى فقاهتى كند و هم رهبرى ولايتى؛ يعنى بايد نبض حكومت در دست فقيه باشد."[7]
خامنه‌ای:" اگر مسئله ولايت مطلقه فقیه كه مبنا و قاعده اين نظام است، ذره‏اى خدشه‏دار شود، ما گره كور خواهيم داشت."[8]
خمینی:"اگر فقیه درکار نباشد، ولایت فقیه درکار نباشد طاغوت است. یا خدا است یا طاغوت. اگر رئیس‌جمهور با نصب فقیه نباشد طاغوت است."[9]
مصباح یزدی:"ولايت فقيه، مترقي ترين اصل قوانين كشور است."[10]
خمینی:" ولايت فقيه براى شما يك هديه الهى است."[11]
قره باغي:"ولايت فقيه ستون خيمه جامعه است."[12]
خمینی:"ملت ولایت فقیه را می‌خواهد."[13]
خمینی: " فقهاي جامع الشرايط از طرف معصومين نيابت در تمام امور شرعي، سياسي و اجتماعي دارند و تولي امور در غيبت كبير موكول به آنان است."[14]
خزعلی:"اين چه حرفى است كه مى‏گويند اگر مردم خواستند. مردم چه كاره‏اند؟ مردم احكام خدا را اجرا مى‏كنند. مردم محترم و عزيزند اما براى اجراى احكام خدا، نه براى بر هم زدن احكام خدا."[15] غرویان:"مردم خوب می دانند که حکومت مال مردم نيست بلکه حکومت متعلق به خداست.در انتخابات و رفراندومها مردم برای بيعت با ولايت فقيه می روند نه برای تعيين حکم خدا"[16]
خمینی:"مخالفت با ولایت فقیه، مخالفت ‏با اسلام است"[17]
مشکینی: "ما معتقديم كه بلا اشكال، فقيه ولايت مطلقه دارد."[18]
خمینی:"مفهوم رهبري ديني، رهبري علماي مذهبي است در همه شئون جامعه."[19]
خمینی:"ولایت فقیه از موضوعاتی است که تصور آنها موجب تصدیق می شود و چندان به برهان احتیاج ندارد... اینکه امروز به «ولایت فقیه» چندان توجهی نمی شود و احتیاج به استدلال پیدا کرده، علتش اوضاع اجتماعی مسلمانان عموما و حوزه های علمیه خصوصا می باشد."[20]
خامنه‌ای:"ولايت فقيه جزء واضحات فقه اسلام است."[21]
رفسنجانی :" ولایت فقیه محکم ترین مبنای حرکت جمهوری اسلامی ایران است... ولایت فقیه محور حکومت شیعی است اگر ولایت را از شیعه بگیرند شیعه چیزی ندارد".[22]
خمینی:" نهاد حكومت آن قدر اهميت دارد كه نه تنها در اسلام حكومت وجود دارد بلكه اسلام چيزى جز حكومت نيست."[23]
خمینی:"اگر فقیه عالم و عادل بپاخاست و تشكیل حكومت داد، همان ولایتی را كه پیامبر در امر اداره‌ی جامعه داشت دارا می‌باشد، و بر همه‌ی مردم لازم است كه از او اطاعت كنند."[24]
جنتی:"ولی فقيه نسبت به جان و مال و ناموس مردم اختيار دارد.همان اختياری که پيغمبر اکرم (ص) داشت. فقيه اين مقام و ولايت را به منظور حفظ مصلحت امت دارد."[25]
خمینی:"اين توهم كه اختيارات حكومتي رسول اكرم(ص) بيشتر از حضرت امير(ع) بود يا اختيارات حكومتي حضرت امير(ع) بيش از فقيه است، باطل و غلط است."[26]
مكارم شيرازي:"خدا به ولي فقيه از طريق امام زمان (عج) اجازه داده كه حكومت كند."[27]
جعفر سبحانی:" ولایت فقیه پرتویی از ولایت امام زمان است."[28]
مصباح یزدی: "عناصر مزدور شیطانی را شناسایی کنید. هرجا آهنگ مخالفت با ولایت فقیه یا ولی‌فقیه ساز شده آن را خاموش کنید، اگر از روی نادانی است برایش توضیح دهید و شبهه اش را رفع کنید، اگر از روی غرض ورزی است، او را خفه کنید."[29]
خمینی:"استعمارگران فرهنگ اجنبی را میان مسلمانان رواج دادند و مردم را غرب‌زده کردند. این‌ها همه برای این بود که ما قیم و رئیس نداشتیم."[30]
آذری قمی:"ولی فقیه تنها نیست که صاحب اختیار بلامعارض در تصرف در اموال و نفوس مردم می‌باشد، بلکه اراده او حتی در توحید و شرک ذات باری‌تعالی نیز موثر است و اگر بخواهد می‌تواند حکم تعطیل توحید را صادر نماید و یگانگی پروردگار را در ذات و یا در پرستش محکوم به تعطیل اعلام دارد."[31] خمینی:" حکومت که شعبه‌ای از ولایت مطلقه رسول‌الله است، یکی از احکام اولیه اسلام است و مقدم بر تمام احکام نماز و روزه و حج."[32]
مصباح يزدي:" انقلاب اسلامي ثمره اعتقاد مردم به ولايت فقيه است."[33]
مهدوی کنی:" ولايت فقيه محور اساسي انقلاب است. مي‌گوييد مشروعيت ولايت فقيه از سوي مردم است؟ اين حرفها چيست؟ از خودتان درآورده‌ايد؟"[34]
خمینی: "اسلام ولایت فقیه را واجب کرده‌ است."[35]
خامنه‌ای: ولايت فقيه بر خلاف برخي برداشت‌ها، امري تشريفاتي نيست. بديهي است که دشمنان ملت از ولایت فقیه ناخرسند باشند و همواره و در هر فرصتي مساله ولايت فقيه را مورد حمله قرار دهند."[36]
بهشتی:"چرا جامعه عصر امام صادق جامعه صحيح و سالم اسلامي نبود؟ چون ولايت فقيه نداشت."
[37]
خزعلی:"اطاعت از شاه با زور و سر نیزه باطل است اما اطاعت از ولی‌فقیه واجب است."[38]
مشکینی: "رهبر یا ولی فقیه را خدا منصوب می‌کند. ولی چون مردم قدرت تشخیص ندارند نمی توانند او را پیدا کنند."[39]
نمازی:" ولايت فقيه ادامه ولايت فرزند اميرالمؤمنين است و به همين علت همه دشمنان از آن ناراحت‌اند،‌ چرا كه ولي فقيه عادل، منصوب ذات اقدس الاهي است."[40]
جنتی:"بعد از آل محمد امت حالت یتیمی را دارد که پدر ندارد و سفارش کرده‌اند که علما به جای امامان از آنها کفایت کنند و هدایت امت را بر عهده بگیرند مانند قیمی که بعد از پدر متکفل اداره امور ایتام است"[41]
مصباح يزدي: "ولي فقيه در حكومت اسلامي مشروعيت خود را از خدا مي‌گيرد."[42]
خمینی:"ولایت فقیه یک چیزی نیست که مجلس خبرگان درست کرده باشد. ولایت فقیه یک چیزی است که خدای تبارک و تعالی درست کرده است، همان ولایت رسول‌الله است."[43]
نمازي:"ولايت فقيه از عنايات عرش الهی است."[44]
خمینی:"من یک نفر آدمی هستم که از طرف شارع مقدس ولایت دارم."[45]
خزعلی:" قانون اساسی می‌گوید قوای ثلاثه زیر نظر ولایت فقیه است. شما وقتی ولایت فقیه را قبول نداشته باشید 20 میلیون که هیچ 30 میلیون هم رای بیاورید تا این رای به تایید مقام ولایت نرسد معتبر نیست"[46]
خمینی:"حکومت باید با قانون خدایی که صلاح کشور و مردم است اداره شود و این بی‌نظارت روحانی صورت نمی‌گیرد."[47]
خمینی:"اينها اينطور نيست كه شما خيال بكنيد كه ما اسلام را مى‏خواهيم اما ملا نمى‏خواهيم، مگر مى‏شود اسلام بى ملا، مگر شما مى‏توانيد بدون ملا كار را انجام بدهيد، باز اين ملاها هستند كه جلو مى‏افتند كار انجام مى‏دهند، اينها هستند كه جانشان را مى‏دهند. نگوييد كه ما اسلام مى‏خواهيم ملا نمى‏خواهيم‏.اين خلاف عقل است،اين خلاف سياست است. بعضى از اينها بگويند كه ما اسلام مى‏خواهيم منهاى آخوند، نمى‏شود آقا اين. اسلام بى‏آخوند اصلا نمى‏شود."[48]
خمینی: "شکست روحانیت، شکست اسلام است.اسلام بدون روحانیت محال است که به حرکت خودش ادامه دهد."[49]
مصباح یزدی:"مخالفت با ولي فقيه، مخالفت با امامان و در حقيقت شرك به خدا است."[50]
خمینی:"مخالفت با ولایت فقیه، تکذیب ائمه و اسلام است."[51]
در همان زمان نیز این طرح آقای خمینی با واکنش شدید مراجع روبرو شده بود. بنی‌صدر نقل می‌کند:
"کسی تعریف می کرد که به آقای خویی گفته بودند آقای خمینی در نجف ولایت فقیه تدریس کردند او در جواب گفته بود: اسلام ولایت فقیه ندارد. ایشان مجتهد نیست چه کار دارد به این کارها؟" [52]
آیت‌الله خویی همچنین در کتابی که می‌نویسد اصل ولایت فقیه را به زیر سوال برده و می‌گوید:
"ولایت در زمان غیبت با هیچ دلیلی برای فقیهان اثبات نمی‌شود. ولایت تنها اختصاص به پیامبر وائمه دارد. فقها نه تنها در امور عامه ولایت ندارند، بلکه در امور حسبیه هم ولایت شرعی ندارند."[53]
ولایت فقیه بدعتی در اسلام به شمار می‌رفت که تا قرن 13 هجری هیچ‌یک از فقیهان حرفی از آن به میان نیاورده بودند. پس از مطرح شدن این طرح در قرن اخیر، بسیاری از علما و فقها به مخالفت با آن برخاستند. از آن جمله آیت‌الله خوانساری، آيت الله حسن قمی، آیت‌الله خویی، آيت‌الله محمد شيرازی، آیت‌الله طالقانی، آيت‌الله محمد روحانی، آیت الله مهدی حائری یزدی، آيت الله کاظم شريعتمداری، آیت‌الله کمپانی، آيت‌الله صادق روحانی، آيت الله سيدرضا صدر، آیت‌الله اراکی بودند که مخالفتشان با این اصل را ابراز داشتند. حتی مطهری نیز درباره ولایت فقیه می‌گوید:" تصور مردم از ولایت فقیه این نبوده و نیست که فقها حکومت کنند واداره مملکت را بدست گیرند... این مفهوم اختصاص به جهان تسنن دارد. در شیعه هیچ‌گاه چنین مفهومی وجود نداشته است."[54] مطهری همچنین اضافه می‌کند:"روحانیت نه باید به طور مجموعه و دستگاه روحانیت وابسته به دولت شود و نه افرادی از روحانیون بیایند پست‌های دولتی را به جای دیگران اشغال کنند، بلکه روحانیت باید همان پست خودش را که ارشاد و هدایت و نظارت و مبارزه با انحرافات حکومت‌ها و دولت‌ها است حفظ کند."[55] آیت‌الله اراکی دراین باره می‌گوید:"شان فقیه جامع‌الشرایط اجرای حدود و قضاوت و ولایت بر قاصران است. این کجا و تصدی حفظ مرزهای مسلمانان از تجاوز فاسقان و رفع سلطه کافران از ایشان کجا؟"[56]
درابتدا قرار نبود مجلس خبرگان تشکیل شود و قرار بر این شده بود که تکلیف قانون اساسی با رفراندوم مشخص شود، اما پس از صحبت‌های فراوان تصمیم بر این شد که این قانون در مجلسی با نام موسسان طرح و پس از بررسی تصویب شود. شاید اگر همان قانون اساسی اول به رفراندوم گذاشته می‌شد دیگر این بحث‌ها پیش نمی‌آمد اما مجلس خبرگان قانون اساسی همه چیز را به هم ریخت.
بازرگان بعدها از اینکه بر تشکیل مجلس خبرگان اصرار ورزیده بود اظهار پشیمانی کرد. کریم سنجابی نقل میکند:
"بازرگان به من گفت بزرگترین اشتباهش در دوران نخست وزیری این بود که پیش نویس نخست قانون اساسی را به رای عمومی نگذاشت و پافشاری کرد که مجلس خبرگان تشکیل شود و به همین خاطر موقعیت روحانیون را در ساختار قانون اساسی تحکیم کرد."[57]
بنی‌صدر نیز بعدها گفت:
"کاش رفراندم کرده بودیم و مجلس موسسان تشکیل نمی‌دادیم. اگر همین رفراندم را قبول کرده بودیم شاید وضع بهتر می‌شد."[58]
آقای خمینی در سخنرانی‌ها، مصاحبه‌ها و گفتگو‌هایش در پاریس حتی یک‌بار نیز سخن از ولایت فقیه به میان نیاورد و تنها بر ولایت جمهور مردم تاکید می‌کرد، اما با ورود به ایران و مطرح شدن اصل ولایت فقیه در مجلس خبرگان قانون اساسی به یک‌باره گفتمان آیت‌الله تغییر کرد و بار دیگر سخن از ولایت فقیه، به جای ولایت جمهور مردم به میان آمد. در پیش‌نویس اصلی قانون اساسی خبری از ولایت‌فقیه نبود چرا که، مطابق عهدی که آقای خمینی در پاریس با ملت بسته بود، اصل بر ولایت جمهور مردم قرار داده شده بود. اما ناگهان در مجلس خبرگان قانون اساسی این طرح مطرح شد و سرو صدای بسیاری به‌پا کرد. مخالفان و موافقان این طرح چه کسانی بودند؟ از زبان منتظری می‌شنویم:
"در رابطه با گنجاندن اصل ولایت فقیه در قانون اساسی من و آقای بهشتی و ربانی شیرازی و حسن آیت اصرار داشتیم. البته بعضی‌ها هم مخالف بودند. مثل آقای طالقانی و بنی‌صدر."[59]
آیت الله گلزاده غفوری نیز از مخالفان سر سخت اصل ولایت فقیه در مجلس خبرگان به شمار میرفت.
با وارد شدن این اصل در قانون اساسی و دادن اختیارات به رهبر عملا رئیس‌جمهور هیچ‌کاره می‌شد وتمامی اختیارات در دست رهبر قرار می‌گرفت.[60] طرح این اصل حاکمیت ملت و رای مردم را مخدوش می‌کرد و با سلب اختیارات رئیس‌جمهور ومصادره آن به نفع رهبر، میزان را، تشخیص ولی‌فقیه قرار می‌داد. اما قانون اساسی پیش‌نویس داشت و به راحتی نمی‌شد در آن دست برد. آقای خمینی اما آب پاکی را روی دست همگان ریخت و راه را برای دخل و تصرف بی‌محدودیت قانون اساسی در مجلس خبرگان باز گذاشت:
"پيش نويس هيچ چيزى نيست، بايد رأى بدهيد، بايد نظر بدهيد."[61]
آزادیخواهان و مخالفان بارها به وارد شدن این اصل در قانون اساسی اعتراض کردند و هشدار دادند:
آیت‌الله شریعتمداری به اصل ولایت فقیه در قانون اساسی اعتراض کرد و خواستار اصلاح و حل آن شد.[62] شریعتمداری پس از تصویب اصل ولایت فقیه آن را با اسلام مخالف خواند وگفت: "روشنتر بگويم وقتی نظر اکثريت ملت را بی‌اعتبار کرديم، بدان توجهی ننموديم، يعنی به جمهوری اسلامی بی‌توجهی کرده‌ایم و اين جمهور واکثريت را نپذيرفته‌ايم. لذا وقتی که جمهوری اسلامی بی‌اعتبار شد، مسلماً قانونی که در دست تصويب است[قانون اساسی] تماماً بی‌اعتبار می‌شود. يعنی از اعتبار عمومی و حاکميت ملی برخوردار نيست ... نبايد رأی ملت را بی‌اعتبار کنند وبگويند خير ملت کسی نيست و هر چه هست فقيه است و او بايد کار کند و او همه‌کاره است. اين طرز تفکر و اين طرز قانونگذاری و اين طرز عمل به نظر ما درست نيست و به اساس لطمه می زند وهمه چيز را بی اعتبار می‌سازد و مسلماً نتيجه خوبی هم در آينده نخواهد داشت"[63]
بنی‌صدر: "شما می‌گویید بنای کار بر این است که ما یک بی اعتمادی مطلق به مردم و نمایندگان آنها داریم. این کار صحیح نیست...اگر فقط کسانی حق دارند در انتخابات شرکت بکنند که رهبر معرفی می‌کند، معنای این یعنی انتخابات بی‌انتخابات. وقتی من بگویم ای مردم شما آزادید آن کسی را که من معرفی می‌کنم انتخاب کنید، این امر اسمش نه آزادی است ونه جمهوری"[64]
بازرگان:"به مجلس خبرگان وصیت می‌کنم در بعضی موارد تغییراتی بدهند تا حکومت انحصاری نباشد."
[65]
بنی‌صدر:"آنطوری که ما این اصول رامی نویسیم قدم به قدم یک نوع استبداد را در قانون اساسی پیش می بریم."[66]
آیت الله طالقانی پس از دادن رای منفی به اصل 5 که متضمن اصل ولایت فقیه بود[67] :"می ترسم با این وضع سطح قانون اساسی جدید از قانون اساسی 70 سال پیش به مراتب پایین‌تر باشد."[68]
مقدم مراغه‌ای در مجلس خبرگان پس از طرح اصل ولایت فقیه:" نباید یک طبقه خاص اسلام را در انحصار خود بگیرد."[69]
مکارم شیرازی در روز رای‌گیری درباره اصل ولایت فقیه :"امروز، روز سیاه تاریخ ایران است."[70]
مکارم شیرازی:"اینکه رئیس‌جمهور هم منتخب مردم باشد و هم مورد قبول فقیه ورهبر باشد باز هم کار دست او نباشد، معنی ندارد.این اصل اصلا قابل اجرا نیست...درست فکر کنید دشمن در داخل و خارج مارا متهم به استبداد میکند و مارا مخالف حاکمیت ملی معرفی میکند...این ماده از قانون میگوید همه سر نخ ها بدست ما است ...شما را بخدا اینکار را نکنید. بخدا بصلاح اسلام نیست، ما حاکمیت ملت را در اصول گذشته تصویب کرده ایم کاری نکنیم که حاکمیت مردم یک شیر بی دم و سر و اشکم شود ... ملت ایران به جمهوری اسلامی نود وهشت در صد رای داده و براساس آن رئیس جمهورانتخاب خواهد کرد و با اکثریت به او رای خواهد داد اما معلوم نیست این رئیس‌جمهور با توجه به این اصل که نوشته شده است، چکاره است؟.... این درست نیست که فقها بخواهند دیگری را به ریاست جمهوری برگزینند وهم خود همه اختیارات را داشته باشند"[71]
بازرگان:" تا آن جا که مربوط به دولت و شخص بنده می‌شود ما طرحی تهیه کردیم و سپردیم دست آقایان .حالا آنها چه بلایی سرش بیاورند حواله‌شان به خدا و حضرت عباس"[72]
بنی‌صدر:"این ولايت فقيه نیست، خدايى فقيه است."[73]
از این میان مکارم شیرازی بعدها تغییر عقیده داد و به عنوان یکی از جدی‌ترین مدافعان نظریه ولایت فقیه مطرح شد.
نمایندگان آزادی‌خواه مجلس خبرگان جز مخالفت چه می‌توانستند بکنند؟استعفا؟ بنی‌صدر نقل می‌کند:
"بعد از اینکه خواستند در مجلس خبرگان ولایت فقیه را تصویب کنند ما جلسه کردیم که استعفا کنیم ولی آقای طالقانی گفت اگر استعفا کنیم با پتک خمینی می‌زنند توی سرمان و این ولایت مطلقه را با 16 اختیار تصویب می کنند."[74]
در جلسات بررسی اصل ولایت‌فقیه بنی‌صدر با این طرح مخالفت کرد و ضمن برشمردن 9 دلیل در مخالفت با ولایت‌فقیه گفت:
"شیخ بهایی گفته است مجتهد باید 165 علم داشته باشد. شما چند تا از این‌ها را بلدید؟ هیچ کدام از شما مجتهد نیستید اما من هستم و می‌گویم ولایت فقیه باطل است."[75]
او از آن سو سعی می‌کرد مخالفان را به حرف زدن و گفتن دلایل خود در رد ولایت‌فقیه وادارد:
" در مجلس خبرگان پسر شیخ عبدالکریم حائری یزدی( بانی حوزه علمیه قم) مخالف ولایت فقیه بود. به او[مرتضی حائری یزدی] گفتم پاشو و مخالفتت را بگو. اگر او بلند می‌شد و مخالفتش را می‌گفت، به احتمال زیاد رای نمی‌آورد. ولی او گفت: قلبم ضعیف است و تحمل این برخورد‌ها را ندارم."[76]
به هرحال پس از کش وقوس فراوان سرانجام در روز چهارشنبه، 21 شهريور 1358، به فاصله دو روز از مرگ طالقانی که یکی از سرسخت‌ترین مخالفان ولایت فقیه بود، این اصل به تصويب مجلس خبرگان رسيد. از این پس مخالفان می‌توانستند به کارهای خلاف قانون خود با اصل مبهم و همه‌جانبه ولایت‌فقیه مشروعیت قانونی دهند. شاید این حرف هاشمی رفسنجانی به خوبی چشم انداز دو جریان موافق و مخالف با این اصل را مشخص کند:
"مسئله سر اسلام فقاهتی است. آنها فقه را قبول ندارند و ما راهی در حکومت اسلام جز با اجرای همین فقه نمی‌بینیم."[77]
آقای خمینی نیز طی یک سخنرانی حق روحانیت را بیشتر از این‌ها دانست و گفت:
" اين كه در قانون اساسى يك مطلبى[ولایت فقیه] بود، ولو به نظر من يك قدرى ناقص است و روحانيت بيش‌تر از اين در اسلام اختيارات دارد و آقايان براى اين كه خوب ديگر خيلى با اين روشنفكرها مخالفت نكنند، يك مقدارى كوتاه آمدند. اين كه در قانون اساسى هست، اين بعضی شئون ولايت فقيه هست، نه همه شئون ولايت فقيه."[78]
آقای خمینی همچنین در مصاحبه با حامد الگار تاکید کرد:
" بهترین اصل در قانون اساسی همین اصل ولایت فقیه است."[79]
اگرچه مخالفان اصل ولایت فقیه در مجلس خبرگان مانع از آن شدند تا اختیارات اجرایی ولی‌فقیه تصویب شود، اما در سال 68 این اختیارات هم تصویب شد و حکومت مادام‌العمر سلطنتی ولی‌فقیه، قانونی هم گشت تا مشکلی از آن لحاظ برای رهبری پیش نیاید.
منبع: کتاب ایستاده بر آرمان، روایت فروپاشی یک انقلاب، علی غریب، انتشارات انقلاب اسلامی،دی 85

---------------------------------------------

[1]- " فقیه در همه اموری که با دین و دنیای بندگان خدا ارتباط دارد و باید صورت پذیرد و هیچ گزیری از انجام آن نیست حق تصرف و ولایت دارد. در تمام امور جامعه که امام مستقیما در آن ولایت داشته است و اعمال ولایت می‌کرده ، فقیه نیز حق ولایت دارد."( حدود ولایت حاکم در اسلام، ملا احمد نراقی، صص13-15 و ص97) برای آشنایی بیشتر با نظریات ملا احمد نراقی درباره ولایت فقیه رجوع کنید به " انديشه سياسي ملااحمد نراقي"، سيدسجاد ايزدهي، موسسه بوستان كتاب قم
[2]- ولایت فقیه( حکومت اسلامی)، روح‌الله‌ الموسوی الخمینی، ‌بی‌نا،بی‌تا،ص184
[3]- ولایت فقیه( حکومت اسلامی)،روح‌الله الموسوی الخمینی، بی‌نا، بی‌تا‌، ص 58
[4]- گردهمایی ائمه جمعه،8/11/77
[5]- سخنرانی درجمع ناظران انتخابات استان قم، خبرگزاري انتخاب،۲۹ بهمن ماه ۱۳۸۴
[6]- ولایت فقیه، روح‌الله الموسوی الخمینی، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ نهم، تابستان 78،ص41
[7]- جاودانه تاريخ، سيدمحمد حسينى بهشتى، سازمان انتشارات روزنامه جمهورى اسلامى، ج 3 ، گفتارها، صص 47-46
[8]- مشروح مذاكرات شوراى بازنگرى قانون اساسى جمهورى اسلامى، ج 3، ص 1640
[9]- صحیفه‌نور، ج9، ص253
[10]- سخنرانی در ديدار با مسؤولين دانشكده افسري نيروي زميني سپاه، کیهان،10 خرداد 84
[11]- سخنرانی 9/8/58، صحيفه نور، جلد10، ص407
[12]- کیهان، 9 شهریور 85
[13]- سخنرانی 12/7/58، صحیفه نور،ج6،ص36
[14]- صحيفه نور، ج6، ص237
[15]- يا لثارات الحسين، شماره80، ص4
[16]- رسالت ۲2 دى ۱۳۸۴
[17]- سخنرانی 9/8/58، صحيفه نور،جلد10،صفحه 88
[18]- مشروح مذاكرات شوراى بازنگرى قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران، ج 3، ص1631
[19]- صحيفه نور، ج4، ص168
[20]- ولایت فقیه، ص6
[21]- سخنرانی به مناسبت برگزاري كنگره امام خميني و انديشه حكومت، 11 بهمن 78
[22]- سخنرانی در دهمین نشست دوره سوم مجلس خبرگان،۱۳۸۲/۰۶/۱۷
[23]-كتاب البيع، روح‌الله خمینی، قم،انتشارات اسماعيليان، بى تا، جلد5، ص472
[24]- ولایت فقیه، ص37
[25]- سمينار ولايت فقيه در ساری، راديو تهران، اخبار ساعت 20 روز 29 ارديبهشت 1361
[26]- ولايت فقيه، ص40
[27]- خبرگزاری کار ایران،ایلنا،12/7/85
[28]- سخنرانی آیت الله جعفر سبحانی در دیدار با مسئولین اجرایی دومین همایش بین المللی دکترین مهدویت،24 اردیبهشت 1385
[29]- سخنرانی آیت‌الله مصباح یزدی در جمع بسيجيان شهرستان قروه، 7مرداد1381
[30]- ولایت فقیه،ص51
[31]- روزنامه رسالت،19 تیر 68.
[32]- صحیفه نور،ج20،ص452
[33]- خبرگزاری فارس،18/05/84
[34]- رسالت، 13/11/1375
[35]- سخنرانی 3/8/58، صحیفه نور،ج6،ص118
[36]- سخنرانی آقای خامنه‌ای در مراسم پانزدهمين سالگرد درگذشت آقای خميني ،14/3/83
[37]- جمهوری اسلامی، 03/04/1382
[38]- روزنامه خرداد،16/3/78
[39]- نشریه شهروند چاپ کانادا، 5/30/2002 برابر با 9 خرداد 1381
[40]- ر.ک به متن سخنان آیت‌الله نمازی، خبرگزاری رسا، 16 فروردین 1383
[41]- روزنامه صبح امروز،20/11/77
[42]- خبرگزاري جمهوري اسلامي، ‪۸۵/۰۴/۲۶
[43]- سخنرانی 30/7/58، صحیفه نور، ج6، ص95
[44]- سخنان آیت‌الله نمازی، خبرگزاري دانشجويان ايران(اایسنا)، 1385/03/09
[45]- پیام 15/11/57 ، صحيفه نور، جلد 5، صفحه 31
[46]- روزنامه خرداد، 5/3/78
[47]- کشف‌الاسرار، روح‌الله الموسوی الخمینی، انتشارات آزادی، قم، چاپ دوم،ص222
[48]- صحيفه نور،جلد1، صفحه 262
[49]- صحیفه نور، ج18،ص 44
[50]- سخنرانی آیت‌الله مصباح يزدی به مناسبت عید غدیرخم،خبرگزاری رسا، 16 فروردین 83
[51]- صحیفه نور،ج 5، ص522. تئوری‌پردازان و رهروان راه ولایت‌فقیه البته هرآنجا که لازم باشد از ادبیات خشن سود می‌برند: مصباح یزدی:"اگر تحقق اهداف اسلامی بجز از راه خشونت امکان پذیر نباشد این کار ضروری است."(صبح امروز، 17/3/78)خزعلی:" ما در شورای نگهبان مواظب هستیم تا جوانان طعمه جهنم نشوند. شورای نگهبان وقتی در مورد مساله ای اظهار نظر می‌کند و می‌گوید درست است دیگر تمام شد و اگر گفت باطل است دیگر تمام شد."(خرداد11/3/78)محسن رضایی:"ما خودمان به مطبوعات آزادی دادیم. یک شبه هم می‌توانیم همه‌ی اینها را جمع کنیم.ما خودمان مطبوعات را درست کردیم اما می‌بینیم اینها به انحراف کشیده شده‌اند" (اخبار،10 /2/ 78 ) رحیم صفوی:"ما دنبال این هستیم که ریشه‌ی ضد انقلاب را در هر کجا که هستند بزنیم. بعضی ها را باید گردن بزنیم بعضی‌ها را زبانشان را قطع می‌کنیم."(شلمچه، شماره30)
[52]- درس تجربه،خاطرات اولین رئیس جمهور ایران در گفت و گو با حمید احمدی، ص 17
[53]- التنقیح فی شرح العروه الوثقی، الاجتهاد والتقلید، آیت‌الله خویی، تقریرات از میرزا علی غروی تبریزی؛ قم، ص424
[54]- پیرامون انقلاب اسلامی،مرتضی مطهری، دفتر انتشارات اسلامی،وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم،بی‌تا، ص67 & بررسی اجمالی نهضت‌های اسلامی در صد سال اخیر،مرتضی مطهری،انتشارات صدرا، بی‌تا،ص29. در حقیقت برداشت مطهری از ولایت فقیه جز حکومت فقیه بود.
[55]- پیرامون جمهوری اسلامی، مرتضی مطهری،انتشارات صدرا، ص26
[56]- المکاسب المحرمه،آیت‌الله اراکی،ص94. تکه‌های مربوط به نقض اصل ولایت فقیه در چاپ جدید کتاب آیت‌الله اراکی حذف شده است.
[57]- امیدها وناامیدی‌ها، کریم سنجابی،ص234
[58]- درس تجربه، ص 82
[59]- خاطرات آیت‌الله منتظری، چاپ اول، بهار 79، ج1، ص456
[60]- پس از طرح این اصل، روزنامه انقلاب اسلامی در توصیف رئیس جمهور و اختیارات او در نظام جمهوری اسلامی، کاریکاتور مترسکی را کشید که در زیر آن نوشته بود رئیس‌جمهور! ( انقلاب اسلامی، 26مهر ماه 1358)
[61]- صحيفه نور،ج8، ص213
[62]- کیهان، 10 آذر 58
[63]- مصاحبه با روزنامه بامداد، 26 مهرماه 1358
[64]- مشروح مذاکرات مجلس بررسی نهائی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، جلد دوم، صفحه1152
[65]- اطلاعات، 17 آبان 58
[66]- انقلاب اسلامی، 1 مهر 58
[67]- اطلاعات 19 شهریور58. از آزادی تا شهادت، مجموعه کامل اعلامیه‌ها، پیام‌ها، مصاحبه‌ها، سخنرانی‌ها،خطبه‌های نماز جمعه و تفاسیر تلویزیونی آیت‌الله طالقانی، انتشارات رسا، چاپ دوم،ص482
[68]- از آزادی تا شهادت، مجموعه کامل اعلامیه‌ها، پیام‌ها، مصاحبه‌ها، سخنرانی‌ها،خطبه‌های نماز جمعه و تفاسیر تلویزیونی آیت‌الله طالقانی، انتشارات رسا، چاپ دوم،ص488
[69]- انقلاب اسلامی، 22 شهریور 58
[70]- درس تجربه،ص60
[71]- مشروح مذاکرات مجلس بررسی نهائی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران جلد دوم، صفحه1116-1115 . همچنین پیشتر ناصر مکارم در مصاحبه‌ای گفته بود:" تا آنجا که من اطلاع دارم هیچ رهبر مذهبی انتظار ندارد که رهبری مملکت را برعهده گیرد. رهبران مذهبی از جنبه های مذهبی در امور نظارت داشته باشند."( اطلاعات، 14 آبان 57 )
[72]- کیهان، 15 مهر 58
[73]- نقل از مصاحبه با رشیدیان، عضو مجلس خبرگان، نشریه حکومت اسلامی،ارگان دبیرخانه مجلس خبرگان، سال یازدهم، شماره 39، بهار 85، ص198. جالب اینجا که رشیدیان نیز که از سرسخت‌ترین مدافعان اصل ولایت فقیه به شمار می‌رفت، عضو حزب زحمتکشان آبادان بود.
[74]- درس تجربه، ص 83
[75]- خاطرات آیت‌الله منتظری،ج1، ص456 همچنین درس تجربه، ص70. رشیدیان، از مدافعان سرسخت ولایت فقیه نیز درباره موضع‌گیری بنی‌صدر می‌گوید: "بنى‏صدر مى‏گفت مجتهد جامع‏الشرايط يا ولى فقيه بايد 164 علم داشته باشد و اين محال است لذا ولايت فقيه‏ مفهوم دارد ولى مصداق ندارد و از اين به صورت چماق هميشه‏استفاده مى‏كرد."(نشریه حکومت اسلامی،ارگان دبیرخانه مجلس خبرگان،سال یازدهم، شماره 39، بهار 85، ص207)
[76]- درس تجربه، ص83
[77]- عبور از بحران، هاشمی رفسنجانی،ص60
[78]- سخنرانی مورخه7/10/58. صحيفه نور، جلد11،ص133
[79]- مصاحبه با حامد الگار،7/10/58، صحیفه نور، ج6، ص519. بعدها آیت‌الله مشکینی در این‌باره گفت:" اگر از روز اول به مسئله ولايت فقيه در قانون اساسي تاكيد نمي شد امروز خبري از اسلام نبود."( کیهان، 7 خرداد 84) محمدعلی رجایی تاکید کرد:"ما ولايت فقيه را به عنوان عاليترين دستاوردهاي انقلاب در قانون اساسي خود گنجانيده ايم."(نقل از کیهان،25 خرداد 84) همچنین بهشتی نیز گفت:"اين اصل، يك اصل تعارفي نيست كه بخواهند با فقها و علما تعارف كنند، احترام آنها را نگهدارند و بگويند بله آقا خوب اصل ولايت فقيه هم ما توي قانون اساسي گذاشتيم. هيچ اينجورها نيست. اين اصل يك اصل بنيادي در نظام اسلامي ماست."(جمهوري اسلامي 03/04/1382)

دلایل اصلی استعفای موسوی در سال ۶۷

توضیح نشریه انقلاب اسلامی در هجرت: نامه آقای موسوی به آقای خامنه ای در مهر ماه سال ۱۳۶۷ در نشریه انقلاب اسلامی چاپ شده است. از آنجا که اخیرا آقای موسوی تهدید کرده است که علل استعفای خود را افشا خواهد کرد از آنجا نشریه انقلاب اسلامی در هجرت همان زمان این نامه را انتشار داده است، جهت اطلاع نسل حاضر دوباره آنرا منتشر میکنیم. یادآور میشود در آنزمان آقای هاشمی رفسنجانی ریاست مجلس را بعهده داشت.


بسمه تعالی

مقام محترم ریاست جمهوری

برای آنکه دشمنان اسلام و کشور نتوانند سوء استفاده نمایند، اینجانب در استعفانامه خود که برای رسانه ها نیز ارسال گردیده است، دلایل را ذکر نکردم. با این نیت که ذکر آنها انشالله در آینده برای کشورمان و دولتهای بعدی مفید باشد، بصورت خیلی خلاصه به بیان آنها می پردازم:

۱ ـ مسلوب الختیار شدن دولت در سیاست خارجی. امروز امور افغانستان و عراق و لبنان در دست جنابعالی است. نامه هائی به عنوان کشورهای مختلف نوشته میشود بی آنکه دولت از آنها خبری داشته باشد. (اینجانب به عنوان نخست وزیر از این نامه ها جز در موارد استثنائی و آنهم بطور اتفاقی بیخبرم).

نخست وزیر ژاپن برای ریاست محترم مجلس و ریاست محترم مجلس برای نخست وزیر ژاپن نامه مینویسد و اینجانب در یک مراسم عمومی و مردمی از این ماجرا و متن نامه با خبر میشود.

آقای لاریجانی در جایی میگیود از پنج کانال با آمریکا تماس گرفته میشود و بنده بعنوان رئیس هیئت وزیران از این کانالها اطلاعی ندارم.

همه جا صحبت از سیاستهای خارجی دولت جمهوری اسلامی است. بدون آنکه دولت از این سیاستها که در همه جای کشور و جهان بیان میشود، خبر داشته باشد.

۲ ـ عملیات برون مرزی که بدون اطلاع و دستور دولت صورت میگیرد. شما بهتر میدانید که تاکنون فاجعه آفرینی و اثر نامطلوب آنها برای کشور چقدر بوده است. بعد از آنکه هواپیمایی ربوده میشود، از آن باخبر میشویم. وقتی مسلسلی در یکی از خیابانهای لبنان گشوده میشود و صدای آن در همه جا میپیچد، متوجه قضیه میشویم. پس از کشف مواد منفجره از حجاج ما در جده، اینجانب از این امر آگاه میشوم. متاسفانه و علیرغم همه ضرر و زیانی که این حرکت متوجه کشور کرده است، هنوز نظیر این عملیات میتواند هر لحظه و هر ساعت بنام دولت صورت گیرد.

۳ ـ تجزیه سازمان برنامه و بودجه از نخست وزیری که به دلایل سیاسی صورت گرفت، از همان اول ضایعه آفرین بوده و ادامه آن در شرایط نوسازی کشور فاجعه بار خواهد بود. متاسفانه این مشکل و مشکل وزرای مشاور، علیرغم طرح در شورای تشخیص مصلحت، به تاخیر افکنده شده و حل نگردیده است هر چند که بهرحال حق شورای تشخیص مصلحت است و اینجانب انتظاری در این خصوص ندارم.

۴ ـ تجزیه اقتدار مشروع و قانونی دولت و مسئولیت دولت و وزرا توسط شوراهای گوناگون.

۵ ـ عدم قدرت اینجانب به پاسخگویی در مقابل اعضا هیات دولت و نمایندگان محترم مجلس در مورد کارهائی که بدون اطلاع دولت، ولی بنام دولت، صورت میگیرد.

۶ ـ در خاتمه لازم میدانم بار دیگر یادآور شوم که این استعفا، العیاذ بالله، بمعنای قهر اینجانب از نظام و دولت جمهوری اسلامی و مسئولین انقلابی آن نیست که اگر هم بود، با توجه به عظمت انقلاب و ناچیزی اینجانب، یقینا نمیتوانست هیچ تاثیری در روند رشد و توسعه انقلاب اسلامی داشته باشد. این استعفا دلیل ناتوانی اینجانب برای کار بدلیل همین ناتوانی است و درست بدلیل همین ناتوانی است که اینجانب مسئولیت را از خود ساقط می بینم.

میرحسین موسوی

۱۴ شهریور ۱۳۶۷








مجریان جدید صدا و سیمای ضرغامی – کاریکاتور

آخوندهای کامپیوتر ندیده !

سازمان اطلاعات موازی چیست ؟

درباره سازمان اطلاعات موازی (قسمت آخر)، امضا محفوظ
درباره سازمان اطلاعات موازی (قسمت نوزدهم)، امضا محفوظ
درباره سازمان اطلاعات موازی (قسمت هجدهم)، امضا محفوظ
درباره سازمان اطلاعات موازی (قسمت هفدهم)، امضا محفوظ
درباره سازمان اطلاعات موازی (قسمت شانزدهم)، امضا محفوظ
درباره سازمان اطلاعات موازی (قسمت پانزدهم)، امضا محفوظ
درباره سازمان اطلاعات موازی (قسمت چهاردهم)، امضا محفوظ
درباره سازمان اطلاعات موازی (قسمت سیزدهم)، امضا محفوظ
درباره سازمان اطلاعات موازی (قسمت دوازدهم)، امضا محفوظ
درباره سازمان اطلاعات موازی (قسمت یازدهم)، امضا محفوظ
درباره سازمان اطلاعات موازی (قسمت دهم)، امضا محفوظ
درباره سازمان اطلاعات موازی (قسمت نهم)، امضا محفوظ
درباره سازمان اطلاعات موازی (قسمت هشتم)، امضا محفوظ
درباره سازمان اطلاعات موازی (قسمت هفتم)، امضا محفوظ
درباره سازمان اطلاعات موازی (قسمت ششم)، امضا محفوظ
درباره سازمان اطلاعات موازی (قسمت پنجم)، امضا محفوظ
درباره سازمان اطلاعات موازی (قسمت چهارم)، امضا محفوظ
درباره سازمان اطلاعات موازی (قسمت سوم)، امضا محفوظ
درباره سازمان اطلاعات موازی (قسمت دوم)، امضا محفوظ

فرکانس جدید کانال فارسی وان - هاتبرد و یوتلست




فرکانس جدید کانال فارسی وان ، فارسی وان ، فارسی یک ، فرکانس ماهواره ، فرکانس هاتبرد فارسی وان ، فرکانس یوتل ست فارسی وان ، فرکانس جدید کانال فارسی وان ، فارسی وان ، فارسی یک ، فرکانس ماهواره ، فرکانس هاتبرد فارسی وان ، فرکانس یوتل ست فارسی وان

لشگر چماقداران آقا امام خامنه ای - عکس

شعر - علتش بد حجابی زن هاست !؟

هرکجا مشکلات پابرجاست/ یا خرابی به نحوی از انحاست
بی گناهند جمله مسوولان / مطمئن باش بی کم و بی کاست
علتش بدحجابی زن هاست!

گر هدفمند گشته یارانه/ هیچ کس را اگر که یارا، نه
کی به تو گفت کار یارانه؟/ خوب بنگر، دلیل آن پیداست
علتش بدحجابی زن هاست!

هرکه معتاد بنگ و تریاک است/ آزمایش نشان دهد پاک است
پرقاچاق، ولوو و ماک است/ جنس هرآنچه خواستی اینجاست
علتش بدحجابی زن هاست!

نان فهمیده ها شده آجر/ کار پیدا نمی کند دکتر
شد اداره ز بی سوادان پر/ دور، دور صعود جاهل هاست
علتش بدحجابی زن هاست!

مردم آزرده اند و افسرده/ شور و شوق و امیدشان مرده
گفت با من زنی سیه چرده/ موقع خودکشی همین حالاست
علتش بدحجابی زن هاست!

گر ترافیک می شود افزون/یا که همچین شده است یا همچون
یا زمستان، هوا شود وارون/ یا دی اکسید کربنش بالاست
علتش بدحجابی زن هاست!

نیست بنزین به کارت ها کافی/ ولی از ما نبوده اجحافی
از چه بیخود دلیل می بافی؟/ این قَدَر هی نکش تو مو از ماست
علتش بدحجابی زن هاست!

از الف تا ی را گران کردیم/ قیمت خون جدّمان کردیم!
دلمان هرچه خواست، آن کردیم/ شد گران، گوشت، میوه، سبزی، ماست
علتش بدحجابی زن هاست!

هر دهاتی گذارمان افتاد/ زده شعبه، کمیته امداد
باز هم فقر می کند بیداد/ ریشه کن کردنش فقط رویاست
علتش بدحجابی زن هاست!

دوست داری که میلیونر باشی؟/ زود باید مامان و بابا شی!
گر به زیر مخارجش تا شی/ آن به ما چه؟ خودت دلت می خواست!
علتش بدحجابی زن هاست!

چون شود گم زجیبمان میلیارد/ یا بگیریم رو به مردم گارد
کلت و باتوم و پنجه بوکس و کارد/ بینمان این همه اگر بلواست
علتش بدحجابی زن هاست!

شده ملت مریدِ فارسی وان/ ماهواره مهمتر است از نان
هرکه دیدم نشسته پای آن/ بیست و سی وانهاده، بیند لاست!
علتش بدحجابی زن هاست!

مردها جفت و تاق می خواهند/ یک دو لاغر، دو چاق می خواهند
نصف زن ها طلاق می خواهند/ به خدا این یکی دگر سرراست
علتش بدحجابی زن هاست!

غرب را در فساد بینی غرق/ مرد با زن ندارد آنجا فرق
پسران را گرفته موها برق/ و زنان جمله شکل فارافاست
علتش بدحجابی زن هاست!

مگر آنجا نیامده توفان؟/ کرده آتشفشانشان فوران
سیل دائم می آید و بوران/ و زمین لرزه از چپ و از راست
علتش بدحجابی زن هاست!

شکر ایزد که ما مسلمانیم/ آن قَدَر از حجاب می دانیم
کایمن از باد و سیل و توفانیم/این بلایای خارجی ها just
علتش بدحجابی زن هاست!

عکس تفریط بین که افراط است/توی ایران،قطر،امارات است
خشکسالی ز افتخارات است/ورنه بارندگی که سیل آساست
علتش بدحجابی زن هاست!

عذرخواهم اگر خطا کردم/ شرح و تفسیر نابجا کردم
از خودم بیخودی دفا(!) کردم/شعر من گر بد است و گر ناراست
علتش بدحجابی زن هاست!

آیا محمود احمدی نژاد همان شعیب ابن صالح است ؟

وبلاگ عبرت - شعيب بن صالح جواني است متوسط القامت، گندمگون، لاغر، با ريش كم‌پشت، صاحب بصيرت و يقين از اهالي ري كه اندكي پيش از ظهور حضرت در ميان ايرانيان، ظاهر شده و نقش رهبر نظامي را در حركت ظهور آن حضرت، ايفا مي‌كند. او مردي است شكست‌ناپذير، اگر كوه در مقابلش بايستد آن را منهدم كرده و عبور مي‌كند.
وي به همراه سيّد خراساني كه رهبري سياسي ايرانيان را به عهده دارد، پرچم اسلام را به حضرت مهدي(ع) مي‌سپارد و با نيروهاي خود در نهضت آن حضرت شركت مي‌كند. خراساني و شعيب در زمره ياران خاصّ آن حضرت قرار مي‌گيرند و شعيب بن صالح به فرماندهي كلّ نيروهاي حضرت مهدي(ع) منصوب مي‌گردد.
البتّه احتمال دارد كه جهت حفظ و ايمني، نام او مستعار باشد تا وعدة الهي محقّق شود. همچنين امكان دارد كه نام او و نام پدرش مشابه شعيب و صالح يا به معناي اين دو باشد.
فاصله ميان خروج شعيب و سپردن زمام امور به مهدي(ع) 72 ماه است ... که ظاهر شدن خراساني و شعيب، شش سال قبل از ظهور حضرت مهدي(ع) خواهد بود.



برای تاثیر گذاری بیشتر به این موسیقی هم گوش دهید !

عکس - اولین آلبوم حبیب در جمهوری اسلامی !

علی معلم ، پاچه خار بیت خامنه ای !

کرنش از هویدا تا احمدی نژاد - عکس

محمد رضا رحیمی کیست ؟

شهرستان قروه نه تنها مرز جغرافیایی استان کردستان با استان همدان است . بلکه مرز زبانی و مذهبی مردمان ترک و کرد هم محسوب می شود . جایی که کردهای اهل سنت و ترک های شیعی در جوار هم زندگی می کنند و این هم جواری به نسبت های سببی هم کشیده شده است. روستای سریش آباد از توابع شهرستان قروه است و محمد رضا رحیمی در سال ۱۳۲۹ ( و به روایتی ۱۳۳۳ ! ) در این روستا از پدری ترک و مادری کرد به دنیا آمد . اغلب مردم به شیعی بودن محمد رضا رحیمی آگاهند، اما ترک بودن او غیر از این است .
نوشتن از دوران کودکی و نوجوانی رحیمی همان قدر دشوار است که نوشتن از تحصیلات او ! گویا تحصیلات ابتدایی رحیمی در قروه و تحصیلات متوسطه او در همدان سپری شده است و پس از آن ها برای ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی حقوق راهی تهران شده است .
سابقه ی دادستانی و بخشداری قروه در کارنامه محمد رضا رحیمی قطعی است و این سابقه به سالیان قبل انقلاب ۵۷ و اوان آن بر می گردد و تا سال ۶۳ ادامه دارد .
محمد رضا رحیمی در فروردین ۱۳۶۳ با تکیه بر تفاوت های مذهبی به عنوان نماینده مردم قروه راهی مجلس شورای اسلامی می شود و این اتکا و انتخاب در فروردین ۱۳۶۷ تکرار می شود تا رحیمی در مجلس دوم و سوم نماینده مردم قروه باشد.
در انتخابات مجلس چهارم در سال ۱۳۷۱ رحیمی از حوزه سنندج کاندیدا شد و این بار به عنوان نماینده مردم سنندج و دیواندره در یک انتخابات غیر رقابتی و سرد ، راهی مجلس چهارم شد .یکسال بعد در شهریور ۱۳۷۲ رحیمی ، نمایندگی مجلس را ترک کرد تا با حکم بشارتی وزیر جنجالی وقت ، به استانداری کردستان۱۴ برسد . چهار سال گذشت و بهار اصلاحات فرا رسید تا خزان استانداری رحیمی باشد. و او در شهریور ۷۶ توسط عبدالله نوری وزیر کشور کابینه سید محمد خاتمی عزل شد ، تا به فاصله ی کمتر ازچند روز ، با حکم شیخ محمد یزدی ریاست وقت قوه قضائیه ، مشاورش باشد .
رحیمی به تهران رفت و بواسطه پرورش در دامن هاشمی رفسنجانی– اگرچه ناراضی ! – سالیانی چند محصل و مجاور و مشاور عالی عبدالله جاسبی در دانشگاه آزاد بود و اقامت در دانشگاه آزاد را در کنار مشاورت قوه قضائیه برگزید . رحیمی سرانجام در یک حکم پر ابهام ! به ریاست دانشکده حقوق دانشگاه ازاد واحد تهران مرکز رسید . در شهریور ۱۳۸۲ و با استقرار مجلس هفتم ، محمد رضا رحیمی با حکم مجلس آبادگر به دیوان محاسبات رفت تا کارنامه دولت اصلاحات را به قصد حساب باز کند .
چهار سال بعد رحیمی از دیوان محاسبات به قصد وزارت کشورخارج شد تا از توانایی و سابقه او برای برگزاری انتخابات خرداد ۸۸ استفاده شود . اما به رغم علاقه وافر رئیس جمهور وقت ، به علت مخالفت مقامات عالیرتبه! رحیمی به وزارت کشور نرسید و در خرداد ۱۳۸۷ به معاونت پارلمانی رئیس جمهور بسنده کرد و در عوض ، عوض علی کردان ، یار دبستانی خود را به احمدی نژاد شناساند تا هیچ چیز در وزارت کشور عوض نشود و او بتواند از انتخابات ۸۸ کامروا باشد . سالی گذشته است و در آستانه ی خزان ۸۸ ، محمد رضا رحیمی ، به معاونت اولی احمدی نژاد در کابینه ی دولت کودتا رسیده است . حلقه ی تصمیم گیری احمدی نژاد به سبب علاقه ی خود به چهره های خبر ساز ، هر روز توانسته است رحیمی را و قدر اخبار او را به خوبی بالاتر ببرد و رحیمی به مدد روش های ماکیاوللی توانسته است از نردبان قدرت بالا و بالا تر رود .

دوم : محمد رضا رحیمی ، متهم یا مجرم ؟
افکار عمومی ، کمتر به تفاوت های حقوقی یک فرد متهم با یک فرد متخلف و یا یک فرد محکوم توجه می کند . در سایه ی شایعه این تفاوت ها اغلب دیده نمی شوند و گاه هم پوشانی می شوند . فرد متهم ، در صورتی که خود را بی گناه بداند و نگران آبروی خود و افکار عمومی و قضاوت تاریخ باشد ، باید از محاکمه در یک دادگاه بی طرف و عادل استقبال کند . اما متهم ، مادامی که از حضور در محکمه گریزان است و تن به محاکمه نمی دهد ، در مظان تخلف قرار می گیرد و به تدریج این “ظن” به “باور” تبدیل می شود .
این بند ، به قصد دفاع و اشاره به حقوق انسانی و اولیه ی محمد رضا رحیمی نوشته شد ، چرا که دامنه ی اتهامات او آن قدر زیاد و خواهان او فراوان اند و اتهامات ریز و کلان رحیمی آن قدر متنوع و عجیب اند که کشف حقیقت در میان آنان دشوار است و این دشواری برای نگارنده می تواند نگران کننده باشد و البته این نگرانی نه از بابت رحیمی ، بلکه از ترس سوختن به آتشی است که هیزمش رحیمی و دیگران اند . بی دلیل نیست که نادران در آخرین مصاحبه ی خود می گوید :” مشکل رحیمی تنها مدرک تحصیلی او نیست ” . گویی مشکل مدرک تحصیلی رحیمی را نه پاپوشی برای او ، که روپوشی برای تقلیل اتهامات اصلی او ست . به تعبیر ابطحی ، در دولت کودتا،” مدرک تحصیلی اسم رمز تقلب است “ .
محمد رضا رحیمی علیرغم اتهامات فراوان ، تا کنون در هیچ دادگاهی ، محاکمه نشده است و یا حاضر به حضور در هیچ محکمه ای نشده است و به همین علت ، ”باور” به متخلف بودن او در نزد عوام و خواص هر روز تقویت می یابد . دایره این باور هم ، روز به روز وسیع تر شده است ، تا جایی که طیف وسیعی از دوستان و دشمنان و حامیان و منتقدان کابینه ی کودتا را شامل شود. عدم حضور رحیمی در شعبه ۱۰۵۷ دادگاه عمومی کیفری تهران ، برای رسیدگی به دو اتهام “تحصیل مال نامشروع ” و “تصرف غیرمجاز در اموال دولتی “، سکوت پر ابهام و برخورد عصبی او در خصوص سوالات متعدد نمایندگان مجلس در اتهام “جعل مدرک تحصیلی ” ، فرار یا فرا افکنی در قبال سوالات فراوان خبرنگاران ، رفتاری است که این دایره را هر روز وسیع تر می کند، به نحوی که گاه حقوق دانی رحیمی را هم زیر سوال می برد .

سوم : سردار سازندگی در کردستان
از دادستانی پر حرف و حدیث و شاکیان خصوصی و بخشداری کوتاه مدت محمد رضا رحیمی در قروه باید گذشت ، تا فرصتی برای اتهامات بزرگتر او باقی بماند . اصلی ترین اتهام رحیمی در قروه ، که در مقیاس ملی باید مورد توجه قرار گیرد نفاق است . رحیمی در دهه شصت متهم است که به منظور رسیدن به کرسی پارلمانی ، به اختلافات مذهبی در شهرستان قروه به شدت دامن زده است . نگاهی به جایگاه اهل تشیع قروه و روستای سریش آباد در استان کردستان و نوع نگرش مردمان سنندج و اهل سنت کردستان به آنان ، کمترین آسیب این نفاق است که جبران آن در کوتاه مدت غیر ممکن می نماید .
در اوایل دهه هفتاد ، رحیمی در استانداری کردستان به کسوت یک مدیر اجرایی درآمد تا مجال اتهامات را برای خود بیشتر کند . آغاز استانداری محمد رضا رحیمی در کردستان ، با شعار های قومیتی او همراه شد . استفاده ابزاری از خواسته های اقلی مردم کرد برای رسیدن به حقوق اولیه و شناخته شدن به عنوان شهروند درجه اول، اتهاماتی است که پای رحیمی را می تواند به اتهام بزرگتری چون اقدام علیه امنیت ملی باز کند . رحیمی در سالیان استانداری کردستان ، ترک بودن خود را پنهان می کرد و کرد بودن خود را به رخ مردم کردستان می کشید .در حالی که قادر به تکلم به زبان کردی نبود ، اتوبوس هایی به مقصد رشت و اصفهان برای جابجایی مدیران غیر کرد! اختصاص داده بود . کردستان در ادبیات رحیمی تا آنجا پیش رفت که خود را سردار سازندگی کردستان نامید .
گذشته از این اتهام ، اتهامات رحیمی در خصوص سو، استفاده از امکانات دولتی و تحصیل مال نامشروع برای خود و اطرافیان او فراوان اند . تغییر و تقلیل در پروژه ی بیمارستان بعثت با سپردن نظارت آن به یکی از بستگان درجه اول خود و اختلاس از منابع مالی آن ، اختلاس و بهره برداری و سوء مدیریت در پروژه پر هزینه و ناقص پل روگذر شهر سنندج ، انتقال غیر قانونی امتیاز هفته نامه آبیدر از سازمان همیاری شهرداری به عنوان یک امتیاز دولتی به نام خود ، تصرف و تملیک ساختمان بزرگ هفته نامه ی آبیدر و انتقال آن به یک دهم هزینه ی کارشناسی و بدون طی روال قانونی به نام مشاور فرهنگی خود و باز پس گیری آن!، نحوه واگذاری ، تغییر کاربری و تغییر و تصرف در اراضی دانشگاه آزاد سنندج ، سوء استفاده از موقعیت اداری در برخورد با پرسنل مونث دفتر استانداری و … شماری از اتهامات مالی و اخلاقی رحیمی اند که گویا ، یکی دو مورد آن منجر به شکایت و پرونده سازی استاندار تالی او عبدالله رمضان زاده رسیده است و پرونده آن مفتوح و یا مفقود است !
محمد رضا رحیمی در انتخابات ۷۶ با تمام توان به حمایت از ناطق نوری برخاست و به قصد وزارت با او هم پیمان شد . رحیمی متهم است که برای رسیدن به کرسی وزارت - و نه حتی پیروزی کاندید مورد نظر ! - در انتخابات کردستان تقلب کرده است . تفاوت فاحش نتیجه انتخابات کردستان با نتیجه ی سراسری انتخابات دوم خرداد و انتخابات چهار سال قبل آن استان ، شائبه ی تقلب و تخلف رحیمی را تقویت می کند. رحیمی به همین مقدار بسنده نکرد و مشاور فرهنگی خود بهرام ولد بیگی را فرمان داد تا در چاپخانه ای به نزدیکی استانداری شب نامه هایی را علیه سید محمد خاتمی چاپ کند و مدیر روابط عمومی وقت ف. پ را برای توزیع آن به خدمت گرفت . این رفتار رحیمی بعدها منجر به شکایت محمد خاتمی از بهرام ولد بیگی شد اما بزرگواری خاتمی و پا درمیانی بزرگان ، فرصت محاکمه را از رحیمی گرفت . محاکمه ای که اگر به انجام می رسید شاید فرصت تکرار آن در عرصه ی ملی به این آسانی فراهم نمی شد .

مردم کردستان ، محمد رضا رحیمی را به دخالت داشتن در قتل های زنجیره ای داخلی و خارج کشور و همکاری در عملیات تروریستی علیه اپوزیسیون متهم می کنند. اتهاماتی که اشارات اخیر و متقابل احمدی نژاد و رحیمی در خصوص سابقه ی دیرین آشنایی به آن قوت می بخشد .
و اما ، همکاری با مافیای مواد مخدر ، ترانزیت و توزیع آن شاید مهلک ترین اتهامی باشد که محمد رضا رحیمی در استان کردستان با آن روبروست .یکی از منابع اطلاعاتی این نوشته ، که از ساکنان بومی کردستان است ، می گوید : ” اگر قرار باشد روزگاری مجال محاکمه ی رحیمی برای مردم استان کردستان فراهم شود ، هزاران خانواده ی کرد ، به خاطر اعتیاد خانمان سوز جوانان خود علیه او شهادت می دهند “. مقایسه ی آمار مصرف مواد مخدر قبل و بعد از دوران استانداری رحیمی و سخن مشهور او که ادعا کرده بود “ به جای اسلحه به دست کردها وافور داده است “می تواند مبانی دیگری برای این اتهام باشند . انجمن مردمی مبارزه با مواد مخدر استان کردستان ، معتقد است بنا بر آمارنیمه رسمی کردستان ، پیش از ورود رحیمی پاک ترین استان کشور از لحاظ مواد مخدر بوده است و علیرغم هم جواری با استان های کرمانشاه و همدان که همواره در صدر مصرف مواد مخدر قرار داشته اند ، استان کردستان در قبل و بعد از انقلاب رتبه ی آخر مصرف مواد مخدر در کشور بوده است . هم چنین تصادف مشکوک و منجر به فوت یکی از عوامل اصلی ترانزیت مواد مخدر در جاده قروه – کردستان ۶۰، سر نخ هایی است که می تواند منجر به نخ نما شدن ”پروژه ی جایگزینی “ رحیمی در استان کردستان شود .
محمد رضا رحیمی درروز دوم خرداد ۷۶ در بخش خبری استان کردستان ، بر پرده صدا و سیما ظاهر شد تا آخرین پرده نمایش تقلب را برای مردم کردستان کامل کند . رحیمی در آن روز با حمایت بی پرده و قاطع از ناطق نوری ، در پاسخ به کسانی که انتخابات دوم خرداد را روزنه امیدی برای رفتن رحیمی می دانستند ،نا امیدانه !اعلام کرد :” اگر کوههای آبیدر و شاهو جابجا شوند ، من جابجا نخواهم شد و نمی روم “. نا امیدی رحیمی بی سبب نبود . بهار اصلاحات فرا رسید و خزان دولت رحیمی در راه بود . شهریور ۷۶ در حالیکه تنها هفده روز از مراسم تنفیذ سید محمد خاتمی گذشته بوده ، عبدالله نوری در سفری سر زده به استان کردستان آمد و عبدالله رمضان زاده را با خود آورد تا از طنز روزگار ، در دامنه ی “کوه آبیدر ” حکم بر کناری رحیمی را به او ابلاغ کند . آن روز و آن حکم بذر کینه ای شد که سالیان بعد رحیمی به انتقام آن رمضان زاده را به دادگاه بکشاند . روزی که کردستان خبر می داد : رحیمی رفت …

چهارم : جدایی از کردها ، دوستی با کردان
برکناری رحیمی از استانداری کردستان ، تلخ ترین و شاید تنها شکست سیاسی او در حفظ و نگهداری قدرت باشد . رحیمی مشاور محمد یزدی رئیس قوه قضائیه و عضو شورای نگهبان شد تا به تهران باز گردد . اتهامات رحیمی در مرکز از قوه قضائیه آغاز می شود . رفت و آمد های محمد رضا رحیمی به یکی از مراکز تحت نظارت محمد یزدی و فرزندش و وساطت های اوبرای محکومین و متهمین و هم چنین کاندیداهای رد صلاحیت شده در شورای نگهبان ، از حجم اتهام های فراوان و سنگینی حکایت می کند که روزگاری محمد رضا رحیمی باید پاسخگوی آن باشد .

محمد رضا رحیمی در مرکز ، به قوه قضائیه بسنده نکرد و هم زمان به مشاورت و مجاورت و مجالست عبدالله جاسبی در دانشگاه آزاد رفت ، تا در آنجا نیز خیلی از اتهامات را بر دوش بگیرد . رحیمی متهم است که در سال ۱۳۷۸ در دانشگاه آزاد خود را دکترای حقوق نامیدو پس از آنکه به سمت مشاور عالی جاسبی قناعت نکرد ! به ریاست دانشکده حقوق دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز درآمد تا عوضعلی کردان با مدرک فوق دیپلم استاد دانشگاه شود ، و حلقه ی یاران مشهور دیپلم و فوق دیپلم خود را به مشاوری دکتر جاسبی ! قائم مقامی دانشگاه آزاد ، استادی دانشگاه آزاد و… برساند . رحیمی دوباره متهم است که در دانشگاه آزاد که خود مدارک دکترا و فوق لیسانس ارائه می داد از کسانی بهره گرفت که حتی یک واحد دانشگاهی عالی هم نگذرانده بودند . دانشگاهی که گویا خود رحیمی مدرک کارشناسی ارشدش را از آنجا گرفته است . مدرکی که در سال ۷۹ و یک سال پس از مدرک دکترای او صادر شده است ! مدرکی که جعل آن ، حداقل اتهام رحیمی است که اگر مانند کردان شانس بیاورد می تواند پوششی برای سایر اتهامات او باشد.
محمد رضا رحیمی از طرف دوستان و معتمدان خود نیز متهم است . او متهم است با استفاده از امکانات وزارت اطلاعات ، مرکزی را تحت عنوان انستیتوی کُرد در تهران راه اندازی کرده است ، تا در پوشش فرهنگی ، ضمن دخالت در امور داخلی عراق و ترکیه ، مرکزی برای مبادلات تجاری و مرزی با آن کشور ها باشد ، تا جایی که قوه قضائیه دست اندر کاران آن را به اتهام مبادلات غیر قانونی و اخذ رشوه از مقامات عراقی ! تحت پیگرد نا فرجام قرار دهند و وزارت امور خارجه عراق در نامه مشهورش به ایران ، به صراحت از آن به عنوان یکی از نمونه های دخالت ایران در امور داخلی آن کشور کند . جستجو در عناوین همکاران این مرکز باز هم، به عواملین تقلب در انتخابات ۷۶ بر می گردد ، که هم اکنون با پوشش فرهنگی و روزنامه نگاریو تجاری و بازرگانی به فعالیت خود ادامه می دهند .
در سال ۸۲ ، محمد رضا رحیمی ، مزد وساطت های خود برای نمایندگان مجلس و شورای نگهبان را گرفت و به حکم مجلس هفتم ، به دیوان محاسبات رفت . اطلاعات اغراق آمیز و دو ر از ذهن و جهت دار رحیمی در دیوان محاسبات اتهامی است که می تواند رحیمی را به “اخلال در امور اقتصادی” کشور متهم کند چنانچه وزیر وقت اقتصاد وقت را شاکی کرد و احمدی نژاد را فریب داد . اعلام لیست ۱۱۹ نفره اخلاگران اقتصادی ، ارائه اطلاعات جهت دار و نادرست در خصوص مدیرعامل و هیات مدیره بیمه ایران و ادعای گرفتن رشوه در ماجرای قرارداد شرکت کرسنت نمونه هایی از اعمال رحیمی است که مبانی این اتهام اند . اعمالی که “ایمان “ رحیمی را به احمدی نژاد اثبات کرد و توانایی او را هم در “خبر سازی های ” مطلوب احمدی نژاد نشان داد .
رحیمی در دیوان محاسبات اتهام دیگری هم دارد . رئیس دیوان محاسبات در حالی که کارمند خود را به خاطر چند برگه ی کاغذ ، تنبیه کرده بود ، در معاملات و مبادلات مشکوک مالی دخالت کرده است تا جایی که حسین شریعتمداری هم صدایش بلند شود و هشدار دهد. انجام مذاکرات رحیمی و کردان با یکی از شرکت های طرف قرارداد با وزارت نفت در وزارت کشور که اتفاقاَ !رحیمی بر آن دست گذاشته بود ، تاسیس شرکت هایی با پوشش بازرگانی و عمرانی در تهران به همکاری همان حلقه ی مشهور و استفاده از آنها در جهت وساطت و رایزنی با مدیران اجرایی و شرکت های خارجی اتهام دیگری است که متوجه ریاست سابق دیوان محاسبات کشور است . حجم کلان ارقام این معاملات و مبادلات صدای کسان دیگری را هم درآورد تا جایی که میر حسین موسوی در یکی از مناظرات مشهور خود – البته بدون ذکر نام – از آن گلایه کرد۸۴ و این گونه اقدامات را یکی از انگیزه های خود برای شرکت در انتخابات دانست .
در سال ۱۳۸۷ پور محمدی وزیر وقت کشور ، نشان داد که نمی خواهد ”همه ی“ خواسته های احمدی نژاد را در وزارت کشور تامین کند .در حالی که پرونده انتخابات مجلس هشتم بسته نشده بود ،احمدی نژاد به دنبال گزینه برای وزیری می گشت که سابقه ی ” خیانت به کاندیدای انتخابات۸۷ ” را نداشته باشد ! یک جستجوی ساده و یک “سخنرانی مشهور “، کافی بود تا محمد رضا رحیمی را کاندیدای وزارت کشور کند و با تعجیل حکم سرپرستی او را صادر کند، تا مجری دور دوم انتخابات مجلس و انتخابات دور دهم ریاست جمهوری باشد . گزارش پور محمدی به رهبری و مخالفت رهبری با این حکم۹۰ رحیمی را از رسیدن به وزارت کشور بازداشت و به معاونت پارلمانی کشاند تا همچنان واسط نافذ و موثری در رایزنی با نمایندگان مجلس باشد و در عوض رحیمی ، ” بدیل و یار دبستانی خود ، عوض علی کردان ” را به احمدی نژاد معرفی کرد تا چیزی “عوض” نشود و نگرانی های او بابت برگزاری مطمئن انتخابات دهم بر طرف شود . محمد رضا رحیمی در کسوت معاونت پارلمانی هم بی کار ننشست و به ” رایزنی به سبک رحیمی ” پرداخت تا اتهام پرداخت رشوه به نمایندگان را نیز به فهرست اتهامات خود اضافه کند .
سکوت محمد رضا رحیمی و عوض علی کردان در ایام منتهی به انتخابات و غیبت آنها حکایت آرامش قبل از طوفان بود . این دو ” هم دانشجویی ” به یاری دانشجو در وزارت کشور رفتند تا در سایه “محصولی “ ، محصول انتخابات را بچینند . رفتند تا تریلوژی تقلب را کامل کنند و از تجربه ی های خود در تقلب نهایت استفاده را ببرند و دامن خود را به اتهام “خیانت به رای مردم” آلوده سازند . اتهامی که بر خلاف اتهام های ریز و درشت قبلی ، به محاکمه در دادگاه افکار عمومی کشید و سرانجام به تاریخ ایران زمین حکم آن را نوشته خواهد شد .

پنجم : ماکیاولی مُرد . زنده باد ماکیاولیسم !
در زبان گفتمان سیاسی ، واژه ای بدنام تر از “ ماکیاولیسم” نیست . فرانسویان واضعان این واژه بودند و به تدریج این اصطلاح در زبان سیاسی ، معنای فریبکاری و نیرنگ بازی و پای بند نبودن به هیچ اصل اخلاقی در زندگی سیاسی را به خود گرفت .بنیاد این برداشت رهنمودهایی است که “ماکیاوللی” در کتاب “شهریار” به کسانی می دهد که جویای قدرتند . ماکیاوللی نیرنگ بازی و فریب را در بازی قدرت اصلی ضروری و ناگزیر می دید . بسیاری نیز برداشت و دانش شان درباره ی ماکیاوللی و اندیشه های او بیش از این نیست ، اما از دیدگاه سیاست شناسان مدرن ، ماکیاوللی نخستین کاونده ی ماهیت قدرت و پیشرو اندیشه ی علمی در این زمینه است . اگرچه دامن نیکولو ماکیاوللی از بسیاری از بدفهمی ها ی رایج پاک است ، اما او نخستین کسی بود که علم سیاست را بر مبنای “پژوهش در رفتار بشری ” بنیاد کرد ، نه “پیشداوری های اخلاقی“. ماکیاوللی در تبیین فلسفه ی خود ، از دو واژه ی “هنر” و “بخت” بسیار بهره می گیرد و آنان را در عالم سیاست ، بسیار مهم می داند . بی خود نیست که انگلیسی های حادثه را بزرگترین دشمن سیاستمداران می دانند و هیتلر همیشه نسخه ای از “شهریار” را بر بالین داشته است .
انقلاب اسلامی ایران حادثه ای غیر قابل انکار است و محمد رضا رحیمی ، پله ها نخستین نردبان قدرت را ، به مدد فضا ی انقلابی کشور بالا رفت . در استانی که برخوردای از مذهب تشیع ، امتیازی بالقوه است و در زمانی که مرحوم صادق خلخالی ، زبان اسلحه و آئین اعدام را بر فضای غرب کشور حاکم ساخت ، برخورداری از جایگاه دادستانی سکوی محکمی برای کسب قدرت بود . رحیمی پله ی دوم قدرت را با تکیه بر تفاوت های مذهبی در شهرستان قروه به دست آورد . تفاوت های مذهبی تشیع و تسنن ، و بر جسته سازی آن تا حد یک تقابل مذهبی ، آن هم در شهرستانی که اکثریت آن را اهل تشیع تشکیل می دادند ، نشان گر “بخت” و ” هنر ” رحیمی به عنوان یک شهروند شیعی است . به مدد همین بخت و هنر ، رحیمی به مجلس راه یافت تا مجالی برای “هنرمندی” خود پیدا کند . خوش خدمتی های پنهان و آشکار رحیمی به اربابان قدرت و بخت “مرز شناسی و مرکز نشینی“ جولانگاه خوبی برای رحیمی شد .
قدرت سیاسی – و نه اقتدار سیاسی – آرمان محمد رضا رحیمی است به همین علت ، رحیمی همواره مانند ”سریش “به قدرت چسبیده . از خوش اقبالی رحیمی که بگذریم ، ” دست بوسی و مجیزه گویی ” موثر ترین هنرهای رحیمی در رسیدن به آرمانش بودند . رحیمی با دست بوسی هاشمی رفسنجانی و پیامبر خواندن محمود احمدی نژاد به بارگاه هر دو رئیش جمهور راه یافت . رحیمی در سال ۱۳۸۴ با تمام توان از رفسنجانی که شانس اول ریاست جمهوری به حساب می رفت حمایت کرد و یکسال بعد رقیب سیاسی او احمدی نژاد را به جایگاه پیامبران برد . استاندار کردستان ، آن گاه که هاشمی رفسنجانی در آسمان قدرت بود ، با تراکتور به استقبال هاشمی رفت ، اما در سال پایانی ریاست جمهوری ، فرمانش را برای بی طرفی و تقلب نکردن در انتخابات ندیده گرفت و در سال ۷۵و ۷۶ هر آنچه در توان داشت از آبرو و جان و مال در اختیار ناطق نوری قرار داد ، که آن زمان شانس اول ریاست جمهوری بود و هم اکنون به کابین کسی در آمده است که ناطق نوری حاضر نیست در مراسم تحلیف و تنفیذ او شرکت کند و او ناطق نوری را به فساد متهم می کند .
“هنر “محمد رضا رحیمی در دستیابی و نگهداری قدرت ، در کنار ”شانس “ هایی که به او روی آورده است ، همان دو واژه مشهوری هستند که ماکیاولی بیان کرده است . و نیم نگاهی به زندگی سیاسی محمد رضا رحیمی نشان می دهد که محمد رضا رحیمی همیشه به قدرت وفادار بوده است و به حق فرزند زمان خویشتن است .
باری ، به زعم نگارنده -که همه چیز را فلسفی- منطقی می بیند - ، آنچه دشمنان و دوستان ، مخالفان و موافقان رحیمی را شکل می دهد ، مشی ماکیاولیستی اوست که در یک پیشداوری اخلاقی همواره مردود است اما، با پژوهشی در رفتار بشری ، روایتگر آن است که ” جهان همیشه پر از آدمیانی بوده است با شهوت های یکسان ”.

زندگینامه آدولف هیتلر

آدولف هيتلر

آدولف هیتلر پرونده (۲۰ آوریل، ۱۸۸۹ – ۳۰ آوریل، ۱۹۴۵) پیشوای حزب ملی کارگران سوسیالیست آلمان (حزب نازی) و آلمان نازی از ۱۹۳۳ تا ۱۹۴۵. دارای مقاماتی همچون صدر اعظم آلمان، رئیس دولت، و ریاست ایالات، یک دیکتاتور مطلق و سخنرانی با استعداد، هیتلر یکی از مهم‌ترین پیشوایان تاریخ جهان است و به همین دلیل مورد توجه است. مجموعه ارتشی- صنعتی او توانست آلمان را از بحران اقتصادی ناشی از جنگ جهانی اول خارج سازد و قوای تحلیل رفته آلمان را ترمیم نماید و آن را تبدیل به یکی از قدرت‌های برتر اروپا نماید.


هیتلر مبادرت به ایجاد یک آلمان بزرگ نمود. یکی از دلایل اولیه و عمده وقوع جنگ جهانی دوم الحاق اتریش و تهاجم به چکسلواکی و لهستان در ۱۹۳۹ توسط او بود که در نتیجه انگلستان و فرانسه به آلمان اعلام جنگ کردند. جنگی که بین دو قدرت محور و متفقین درگرفت و در طی این مدت خرابی‌های بسیاری در اروپا به وجود آمد. هیتلر به طور مستقیم مسئول هدایت و رهبری سیاست نژادی آلمان نازی، کشتار و سوزاندن جمعی، مرگ و آوارگی میلیون‌ها نفر است.او پس از اینکه متوجه نابودی نیروهای رایش سوم شد، قبل از رسیدن نیروهای ارتش سرخ در پناهگاه زیرزمینی خود در برلین دست به خودکشی زد. اول خارج سازد و قوای تحلیل رفته آلمان را ترمیم نماید و آن را تبدیل به یکی از قدرت‌های برتر اروپا نماید.

هیتلر مبادرت به ایجاد یک آلمان بزرگ نمود. یکی از دلایل اولیه و عمده وقوع جنگ جهانی دوم الحاق اتریش و تهاجم به چکسلواکی و لهستان در ۱۹۳۹ توسط او بود که در نتیجه انگلستان و فرانسه به آلمان اعلام جنگ کردند. جنگی که بین دو قدرت محور و متفقین درگرفت و در طی این مدت خرابی‌های بسیاری در اروپا به وجود آمد. هیتلر به طور مستقیم مسئول هدایت و رهبری سیاست نژادی آلمان نازی، کشتار و سوزاندن جمعی، مرگ و آوارگی میلیون‌ها نفر است.او پس از اینکه متوجه نابودی نیروهای رایش سوم شد، قبل از رسیدن نیروهای ارتش سرخ در پناهگاه زیرزمینی خود در برلین دست به خودکشی زد.

جسد هيتلر وهمسرش اوا براون پس از كشف در حياط خانه اش به آتش كشيده شد.

عکس تریاک کشیدن یک کودک !

چطور جلوی پارازیتهای ماهواره ای را بگیریم ؟


راه‏هاي مقابله با امواج پارازيت(نويز) ماهواره‏اي - وبلاگ سیخونک

امواج پارازيت در كشور ما به دوصورت ارسال مي‏شوند:

اول: از طريق ارسال سيگنال مزاحم با Polarity مخالف روي فركانس كانالي خاص و به سمت ماهواره پخش كننده، كه باعث برخورد امواج ماهواره با امواج پارازيت شده و در نتيجه اين برخورد شكست و پراكندگي امواج ماهواره رخ ميدهد كه باعث نرسيدن يا ناقص رسيدن امواج به سطح زمين مي‏شوند. اين روش تنها باعث ايجاد اختلال در تمامي كانالهاي موجود در يك فركانس خاص در سرتاسر يك قاره، كشور يا منطقه وسيعي مي‏گردد ولي در مابقي فركانسهاي آن ماهواره خللي ايجاد نمي‏شود. درست مانند پارازيت‏ها و اختلالاتي كه در جريانات بعد از انتخابات روي كانال‏هاي BBC و VOA انداختند و آنها مجبور به تغيير فركانس و رفتن به ماهواره‏هاي ديگر شدند.

دوم: ارسال از طريق منابع زميني كه بصورت افقي و در سطح يا ارتفاع خاصي از زمين انجام مي‏شود كه ميتواند از يك منبع ثابت مانند برج ميلاد يا درون يك ماشین به صورت سیار نصب شده باشد، در اين روش در يك شهر يا مناطق وسيعي از آن و بستگي به فاصله و محل قرار گرفتن نسبت به منبع فرستند پارازيت، تقريبن تمامي فركانسهاي ماهواره‏اي در جهتهاي مختلف از كار مي‏افتند. دقيقن همانند پارازيت‏هاي فعلي كه تقريبن در تمامي كانال‏ها اختلال ايجاد ميكنه.اين نوع پارازيت در ساعات معيني شروع مي‏شوند(بيشتر از زمان شروع پخش برنامه‏هاي زنده كانال‏هاي مانند VOA و BBC) و تقريبن تا دير وقت شب ادامه دارند و سپس بطور ناگهاني قطع مي‏شوند. متاسفانه اين روش بسيار خطرناك و مضر براي سلامتي انسان و مخصوصن خانمهاي باردار نيز مي‏باشد.

براي مقابله با روش اول ، متاسفانه براي من و شماي بيننده راه خاصي وجود ندارد، جز صبر و تحمل و آروزي نابودي هرچه سريعتر عامل ارسال كننده.

اما براي مقابله با روش دوم ، راه‏هاي زياد و متفاوتي وجود داره كه در اين مطلب بنده سعي كردم تمام راه‏هاي پيشنهادي موجود را در يكجا همراه با تصاوير آن براي استفاده همه دوستان گردآوري كنم.

قبل از هر چيزي پيشنها ميكنم در صورتي كه براي شما مقدور باشه :

اول : تمام سيمها و اتصالات خود را چك كنيد و در صورت استفاده از سيمهاي با كيفيت پايين يا چند تكه آنها را عوض كنيد.

دوم : از LNBهاي قدرتمند و با Noise Figure پايين‏تري (كه اكثرن آنها را به نام LNB ضد پارازيت مي‏شناسند) مانند: Premium2،PremiumHD و يا X-Cruiser استفاده كنيد.

اولين و كارآمدترين روش استفاده از مانع سخت

اين روشي كه درحال حاضر خودم هم دارم استفاده مي‏كنم و با ضرس قاطع ميتونم بگم كه عملي و جواب ميده،كافي شما ديشتان را با توجه به جهت منبع ارسال پارازيت در محلي قرار دهيد تا مانعي سخت سر راه امواج باشه.

قبل از هركاري سعي كنيد منبع و جهت ارسال پارازيـــت را پيدا كنيد.

در هنگام اوج پارازيت کليه قسمتهاي پشت بام را تست کنيد و جايي را که کمترين پارازيت را داشت براي فيكس کردن ديــــــش انتخاب کنيد. مثلا در چهار طرف خرپشته(قسمتي كه واسه راه پله بالا اومده) امتحان كنيد، طوري كه بين ديـــش و منبع پارازيت قرار گيره،در جايي كه تا حد ممکن در يک طرفش يا ديوار يا کولر باشه که از يک سمت حداقل پارازيت مسدود بشه.

عكس 1 : در يك ساختمان محل‏هاي فرضي نصب ديش كه با A , B , C در شكل زير مشخص شده‏اند را مشاهده ميكنيد. همچنين نحوه دريافت سيگنال از ماهواره و دكل فرستنده پارازيت كه امواج را بطور افقي منتشر ميكنند در شكل مشخص شده است.محلهاي A و B چون جلوي آنها هيچ مانعي وجود ندارد هم سيگنال ماهواره‏اي را دريافت ميكند و هم امواج پارازيت را،

ولي اگر خوب دقت كنيد محل C با مقداري فاصله از يك مانع سخت(ديوار) بنحوي قرار گرفته كه به راحتي سيگنال ماهواره را دريافت مي‏كند بدون اينكه امواج پارازيت روي آن تاثيري داشته باشد.
با توجه و دقت به عكس زير مي‏توانيم ديش خود را در محلي با فاصله مناسب، در پناه يك مانع سخت بزرگ مانند ديوار،ساختمان يا كولر قرار دهيم تا امواج پارازيت به آن برخورد نكند. البته لازم بذكر است كه اگر محل C را به محل D منتقل نماييم، روي دريافت سيگنال از ماهواره تاثير ميگذارد ،پس بايد سعي كنيم تا فاصله لازم را از مانع سخت رعايت كنيم.

1

به عكس الف.1 دقت كنيد و محل قرار گرفتن ديش خود بنده را خوب ببينيد:

الف.1

البته اگر شما چنين محل مطمئني را هم پيدا نكرديد مهم نيست چون ميتونيد فقط جهتي كه امواج پارازيت از آنسو ارسال ميشند را ببنديد و ديش خود راكنار ديوار يا كولر يا هر مانع سخت ديگه‏اي قرار بدهيد. با توجه به عكس ب.1 كاملن متوجه خواهيد شد كه منبع ارسال پارازيت نسبت به ديش از سمت چپ و غرب بوده كه با قرار دادن ديش در جوار اين كولر نازنين تونستم به كل مشكل پارازيت را در اين مورد هم حل كنم.

ب.1

عكس ج.1 روش استفاده از دو ديش روبروي هم رانمايش و توضيح ميدهد. (توضيح اينكه اين روش همان روش مانع سخت است كه شما بجاي ديش از كولر،توري يا هر مانع سخت ديگري هم مي‏توانيد استفاده كنيد) استفاده از یک دیش (بدون LNB) جلوی دیش اصلی با فاصله حدودی بین نيم تا 1متر (به نحوی که گودي دیش ها به سمت هم باشد). توجه کنید دیشی که جلوی دیش اصلی می گذارید،نسبت به مركز ارسال پارازيت باید مایل به همان سمت باشد.

ج.1

عكس زيباي د-1 را « مريم » خانم گرامي از اصفهان فرستادند كه بنظر خودم واقعن جالب و ابتكاري بود.ابتكار جالب ايشان در بكار بردن روش ديش اضافي بعنوان مانع سخت و استفاده از دم دست ترين وسايل موجود براي مقابله با امواج پارازيت.

د.1

عكس خوب ذ-1 همراه با توضيحات كامل توي عكس توسط « احمد » گرامي ارسال شده. ايشان با استفاده از روش ديش بعنوان يك مانع سخت و خلاقيت خودشان توانستند مشكل پارازيت را حل كنند.

ذ.1

تصاوير چ.1 و ح.1 هم بنوعي همان روش استفاده از مانع سخت است با اين تفاوت كه در اين روش از 2 سيم ارت هم استفاده شده.اين كه آيا واقعن اين سيمها كمكي به حل مشكل ميكنند يا اينكه كار اصلي را 4پايه قرار گرفته در كنار ديش بعنوان يك مانع سخت انجام ميدهد براي خود من هنوز جاي سئوال است، ولي چون بعنوان يك روش كارآمد مورد استفاده قرار گرفته و از آن نتيجه مورد نظر هم گرفته شده،خدمت دوستان عزيز ارائه ميگردد.

چ.1

ح.1

با توجه و دقت به عكسهاي 2 ، 3 ، 4 و 5 ميتونيد بخوبي متوجه بشيد كه حتا مي‏توانيد از ديوار،كولر،حصارهاي توري فلزي يا سيمي يا هرچيز مشابه آنها بعنوان مانع سخت استفاده كنيد و از شر پارازيت راحت بشيد.و اما عكس شماره 2 را «آرتين» گرامي فرستادند كه بخوبي توانستند با استفاده از توري از شر پارازيت راحت بشوند. با سپاس فراوان بخاطر تمامي زحمات دوست خوبم « آرتين » كه در زمان نبودن من،بخوبي و حتا بهتر از خودم پاسخگوي مشكلات و سئوالت دوستان بوده‏اند.

عكس و توضيحات خوب ايشان را بدون كم و كاستي ميگذارم :

توري 1 براي کانالهاي pmc -iran tv market بود

توري 2 براي gem – farsi1 -bbc-voa با فرکانس قبليش بود.

توري 3 براي mi tv- iran music -tv persia

البته عزيزان ممکنه منطقه اي که شما هستيد فرق کنه فقط بايد بگم حتي 1 سانتي متر بالا و پايين کردن توري تاثير داره بايد با دقت انجام بدين. در ضمن هر چقدر توريها به ديش نزديک بشن تاثيري نداره بايد بين 1 تا 1.5 متر فاصله باشه تا ديش و اگر دقت کنيد توري شماره 3 حدود نيم متر فاصله داره با توري 1و2

2

عكس 2.ب را « آرتين » گرامي براي روشنتر شدن و توضيح بيشتر در مورد عكس 2 فرستادند. این 1 عکسه که خودم بر اساس اون چیزایی که فهمیدم و چطوری پارازیت باعث میشه وارد چشم ال ان بی بشه و از کجاها میاد رو نشون داده. کادرهای مستطیلی شکل ناحیه هایی هست که امواج برخورد میکنه م منعکس میشه خطهای سیاه امواج هستند خطهای سفید برگشت از دیش به چشم ال ان بی هست. حالا هر چقدر نزدیک به محل ارسال باشید ممکنه از بالا هم برخورد داشته باشه که اون موقع تقریبا کاری نمیشه کرد. بسته به نوع ارسال و چگونگی دستگاه هم مهمه.

ب.2

عكس شماره 2.ج فرستادهشده توسط « پرهام » عزيز است كه با استفاده از روش توري و كمي ابتكار از طرف خودشان تونستند از پس مشكل پارازيت بربيايند.توضيحات خود ايشان: با استفاده از روش توري تونستم 100درصد كانالها را رفع پارازيت كنم. الان تمام كانالها را دارم . براي آن دسته از دوستان كه بخوان بدونن ميگم كه منطقه ما پونك هستش و انواج پارازيت از سمت كوههاي دانشگاه علوم تحقيقات ارسال ميشه من توري را بين اين جهت و ديش گذاشتم و با كمي وقت و دقت تونستم تمام كانالها را با اينكه هوا ابري بود بگيرم. من از قفسه هاي فلزي استفاده كردم و همه ميتونن با هزينه كم (7، 8 هزار تومان) اين كار را انجام بدن .چون انعطاف اين روش بسيار زياده و توري را ميتوانين به هر شكلي ،با توجه به موقعيت ديش دربياوريد.

ج.2

3

4

ب.4

همچنين درصورت امكان ميتونيد ديشتان را توي بالكن يا در حياط خانه يا اگر حياط شما داراي استخر هست آن را توي استخر(البته خالي) قرار بدهيد،البته اگر مثل خود بنده توي آپارتمان زندگي نمي‏كنيد.

5

عكسهاي 6(ب،ج و د) قديمي‏ترين و اولين روش ميارزه با پارازيت را نشان ميده كه البته اين روش در چند سال گذشته كاربرد زيادي داشت و حتا هم اكنون نيز در مناطقي كه شدت پارازيت در آنها نسبتن كمتر و ضعيفتره قابل استفاده و اطمينانه.

6

ب.6

ج.6

اين هم نتيجه كار

اين هم همان روش قبل از زاويه‏اي ديگر:

د.6

عكس شماره 7 نيز يكي از روشهاي اوليه و قديمي مبارزه با پارازيته كه در اين روزها با توجه به شدت و منابع مختلف و متعدد ارسال امواج بعيد ميدونم كارآيي قديم خودش را داشته باشه. البته شما ميتونيد از فيتورهاي قديمي آلومينيومي(استوانه‏‏اي و تو خالي) كه براي LNBهاي C.Band يا K.U در ريسيورهاي آنالوگ استفاده ميشد يا چيزي شبيه به آنها هم استفاده كنيد. فقط توجه داشته باشيد هيچگاه قسمت انتهايي LNBتان در هر حالتي بايد باز بماند.

7
عكسهاي شماره 18(ب-ج-د) روش استفاده از قوطي تن ماهي:

شخصن اين روش را در 2 مورد استفاده و از آن نتيجه خوبي گرفتم،

هرچند در چند مورد ديگه هيچ نتيجه‏اي نداشت، كه فكر ميكنم علت آن بخاطر مسير ارسال پارازيتها باشد.

1- يك قوطي تن ماهي را از دوطرف دربهايش را جدا كنيد.

2- قوطي را از سر (( ال ان بي‌‌ )) و دور آن قرار دهيد تا مانع رسيدن امواج پارازيت كه به صورت افقي مي آيند بشه

3- براي ايستادن قوطي مي تونيد اون رو بين سه ميله نگهدارنده (( ال ان بي )) گير بديد.

در ضمن بگم با قوطي كنسرو و يا رب نميشه چون ضخامت ورق اونها كمتر هست و همچنين ابعادشون هم مناسب نيست !
8
ب.8
ج.8
عكس شماره 9 و ب.9 در اين روش (كه البته دروغ چرا،خودم هنوز امتحانش هم نكردم) شما با قرار دادن 3عدد آهنرباي بلندگوي پرايد يا هر بلندگوي سوخته ديگه‏اي در زير هر پايه ديش به جنگ امواج مزاحم ميرويد. البته تعدادي از دوستانم از اين روش جواب خوب و درخور توجهي گرفتند ولي شخصن نظر خاصي در موردش ندارم.
9
ب.9
عكس شماره 10 و ب.10 نيز يكي از روشهاي ابداعي براي مبارزه با اموج پارازيته،كه بايد از CDهاي NoName استفاده كنيد و اگر اينگونه CD را نتونستيد پيدا كنيد بايد لايه رنگي روي CDها را پاك كنيد و بعد دقيقن همانند شكل‏هاي زير با استفاده از چسب قطره‏اي كف ديش قرار دهيد. توجه كنيد: فاصله CDها در عكس شماره 10 از يكديگر 2-3 CM بايد باشد.
10
ب.10
كشيدن و بستن توري در اطراف LNB:
كمي توري سيمي را در انتهاي 3پايه ديش ،درست در محل اتصال به فيتور LNB ببنديد،همانند روش فويل آلومينيومي.

خيس كردن ديش:
ريختن 2-4 ليتر آب روي تمام سطح و پايه‏هاي ديش.

تغيير اندازه ميله بالايي ديش:
ميله بالايي ديش را اندکي تغيير دهيد ميدونم امکان داره قدرت سيگنال پايين بياد مثلا بشه 45% ولي در عين ناباوري مي بينيد که مقدار پارازيت کمتر ميشه، در پارازيت زياد فکر قدرت بالا نباشيد زيرا هر چه ديش دقيق تر باشد به مرکز و قلب پارازيت نزديک تر مي شويد.

استفاده از جريان برق با ولتاژ پايين:
شما مي توانيد يک جريان برق 12 ولت را به ديش متصل نمائيد ، اين برق مي تواند توسط يک ترانس 12 ولت تامين شود . با اينکار قدرت دريافت امواج توسط ديش بيشتر خواهد شد .

ساخت اتاقك با برزنت يا ايرانيت:
يك اتاقک کوچک با برزنت يا ايرانت براي ديش خود بسازيد .حتي الامکان از عايق در ساخت آن استفاده کنيد،ميتوانيد چنين اتاقکي را با حداقل هزينه بسازيد.
در ادامه هم عكسهاي منابع ارسال پارازيت نصب شده در برج ميلاد را ميگذارم تا بدانيد و آگاه شويد كه يكي از مراكز اصلي ارسال پارازيت كجاست،جايي كه زماني قرار بود همانند برج معروف CN Tower تورنتو كانادا، نماد شهر تهران يا بقول خود مهندس كرباسچي يادگاري بجاي مانده از ايشان باشه كه با توجه به گذشت زمان و انتقال مستقيم ايشان از دفتر و صندلي رياست شهرادري تهران به بند و تخت زندان اوين، اين برج هم تغيير كاربري داد و در حال حاضر بجاي اينكه نماد شهر تهران باشه نماد سانسور و خفقان شده.

سه عکس زير مربوط میشوند به تجهیزات مشابه نصب شده روی دکل مخابراتی نیروی انتظامی در محوطه ورزشگاه دستجردی ( پاس ) واقع در شهرک اکباتان( فاز یک) در غرب تهران.

منبع عكسها: بلاگ
navidazadi

عكس زير مربوط ميشود به دكل ارسال پارازيت در شاهين شهر اصفهان كه توسط دوست عزيزم « آرتين » گرامي تهيه شده است. دقیقا دکل بیسیم داخل خود سپاه و چون از نزدیک نمیشد عکس بگیرم به ناچار با موبایل از دور عکس گرفتم همون دستگاههای بالای برج میلاد بودند.این لینک عکس و تابلوی سپاه که عزیزان اصفهانی به خصوص شاهین شهری میتونن منبع رو شناسایی کنند و جلوی اون رو بگیرند. اضافه کنم دوستانی که در شهرهای کوچکتر هستند مثل شاهین شهر و شهرهای اطراف هر استان باید بدونند این دستگاهها فقط در سپاه و حوزه های مقاومت نصب میشه. ولی در مرکز استانها به خاطر وسعت جاهایی نصب میشه که دور از چشم و محافظت شده باشند.